حضرت معصومه (س) فاطمه دوم

محمد محمدی

نسخه متنی -صفحه : 172/ 96
نمايش فراداده

1ـ نجات گروه سرگردان با راهنمايي حضرت معصومه(ع)

سال ها قبل از انقلاب، گروهي از مردم يكي از شهرهاي دور، در فصل زمستان براي زيارت حضرت معصومه(ع) عازم قم شده بودند. شب فرا رسيد، برف سنگيني در زمين نشسته بود، اين گروه در چند فرسخي قم راه را گم كردند، و در بيابان بدون وسيله، سرگردان شده و در مخاطره شديد قرار گرفتند، همانجا دست به توسل به دامن حضرت معصومه(ع) زدند تا با نشان دادن راه، آن ها را از خطر برهاند.

طبق سند موثق، يكي از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه(ع)، مرحوم سيد محمد رضوي مي گويد: در آن شب( بدون اطلاع از زائران در به در و سرگردان) در حرم بودم، اندكي خوابيدم، در عالم خواب ديدم حضرت معصومه(ع) نزد من آمد و فرمود:"برخيز، چراغ گلدسته ها را روشن كن."(224)

به ساعت نگاه كردم، ديدم اندكي از نيمه شب گذشته و هنوز چهار ساعت به اذان صبح باقي است(و ماطبق معمول اندكي قبل از اذان، چراغ هاي گلدسته ها را روشن مي كرديم).

خوابيدم، دوباره حضرت معصومه(ع) را در خواب ديدم، اين بار با تندي به من فرمود:"برخيز، مگر نگفتم چراغ هاي گلدسته ها را روشن كن."

برخاستم و چراغ هاي گلدسته ها را روشن كردم، ديدم برف سنگيني آمده و همه جا را سفيد پوش نموده است، ولي شگفت زده شده بودم كه چرا امشب به دستور حضرت معصومه(ع) چراغ ها را زودتر روشن نموده ام؟ آن شب به سرآمد، صبح روز بعد كه هوا آفتابي بود، از حرم عبور مي كردم، شنيدم چند نفر از زائران به همديگر مي گويند:" حضرت معصومه(ع) به داد ما رسيد، چقدر بايد از محضر مقدسش تشكر و سپاس گزاري نماييم! اگر چراغ هاي گلدسته ها روشن نمي شد، ما در دل شب تاريك در بيابان پر از برف و هواي سرد، كه راه را گم كرده بوديم، جان سالمي به در نمي برديم، اگر چراغ گلدسته ها روشن نمي شد ما جهت شهر قم را در آن تاريكي ظلماني هرگز پيدا نمي كرديم."

راز خواب را دريافتم كه چرا حضرت معصومه(ع) به من مي فرمود: برخيز و چراغ گلدسته ها را روشن كن!(225)