همه ايشان بجملگى، «1» آيا تو مى مكروه كنى «2» مردمان را تا باشند گرويدگان؟
100- و نه بود تنى را كه بگرود مگر بفرمان خداى عزّ و جلّ، و كند پليدى «3» بر انكسها كه نه خرد مىدارند
101- بگو: بنگريد آنچه اندر «4» آسمانها و در زمين است و نه بىنياز دارد «5» آيتها و بيمها «6» از گروهى كه نه گروند
102- چشم مىدارند مگر بمانند آن زمانه آن كسها كه بگذشتند از پيش ايشان؟ بگو: چشم داريد بمن يا شما از چشم دارندگانيد «7»
103- پس برهانيم پيغامبران ما را و آن كسها را كه بگرويدند، چنان واجب است بر ما كه برهانيم مؤمنان را «8»
104- بگو كه: اى مردمان اگر هستيد اندر گمانى از دين من نه پرستم آن كسها را كه مىپرستيد از بيرون خداى عزّ و جلّ، و لكن بپرستم خداى را آنك بميراند شما را، و فرموده شد مرا كه باشم از گرويدگان
105- و كه بدار «9» روى خويش دين پاكيزه را، و مه باش از
(1)- همگنان. (خ. صو) (2)- همى تو بدشخوارى بردارى؟ (خ)- اى تو مىمكره كنى؟ (نا)- يا تو بستم بدان آرى؟ (صو) (3)- پليدى بمعنى عذاب. (صو)- عقوبت و پليدى. (نا) (4)- بگو چشم داريد و بنگريد تا چيست اندر. (خ) (5)- و سود نكند. (خ. نا) (6)- پندها. (نا)- پيغامبران. (خ)- بيم كنندگان از پيغامبران. (صو)- ترجمه نذر. (7)- همى چشم دارند مگر چون داستان روزگار آن كسها [كه] بگذشتند از پيش ايشان؟ بگو چشم داريد كه منم با شما از چشم دارندگان. (خ)، و در متن ترجمه قسمت آخر آيه ظاهرا باشتباه است. (8)- پس برهانيديم پيغامبران ما را و مؤمنانرا، هم چنين واجبست بر ما رهانيدن مؤمنان را. (خ) (9)- كه بپاى كن. (نا)- و كه بپاى دار روى خويش، يعنى دين خويش راست دار. (صو)