در اينجاست كه مكتب "هويت مشخص" خود را يافته است و طبيعي است كه گرايش به تشيع و مكتب اهل بيت به عنوان يك بينش و طرز تفكر آبرومند و علمي و منطقي و قابل فهم و قابل دفاع در اعماق جامعه نفوذ و رسوخ پيدا مي كند و بخشي از جامعه كه واقعاً آرزومند دريافت "حقائق اسلامي" است و بدون ترديد در اين مرحله از تاريخ با تأثير پذيرفتن از "حادثة عظيم عاشورا حسيني " از ديگران بريده ، و نسبت به اهل بيت و مذهب و مكتب آنها علاقه و پيوندي تازه را يافته است و بدنبال درك و جستجوي "حقيقت" از طريق آنهاست، با توجه به چهرة كاملاً روشن و علمي مذهب در زمان امام صادق عليه السلام به سهولت گمشدة خود را در مكتب تشيع مي يابد.
زيرا كه مفاهيم و مباني علمي اسلام از ديدگاه شيعه، در زمان آن بزرگوار چنان توسعه يافته و كامل و بي نقص است كه چنانچه يك انسان حق جو و در مرحلة عالي تر يك "محقق منصف" بخواهد با استفاده از ابزارهاي تحقيق و روش علمي ، "تشيع" كه خود بخشي از تعاليم آن امام همام را تشكيل مي دهد، در مكتب اسلام و مذهب شيعه تحقيق نمايد قادر خواهد بود حتي جزئيات را از اين فرهنگ گسترش يافته بواسطة آن وجود مبارك، اخذ و استنباط نمايد. و درست به همين سبب است كه چون "مكتب تشيع" در زمان امام جعفر بن محمد عليه السلام به كمال لايق خود رسيده و حتي ابعاد فقهي آن نيز چهرة دقيق تر روشن يافته است، در تاريخ اسلام مذهب ما را "مذهب جغفري" ناميده اند.
طبيعي است كه پس از امام صادق عليه السلام "مكتب تشيع" كه مجموعه اي تئوريك و نظري اما "كامل و بي نقص" است به سرعت در اعماق جامعه نفوذ مي نمايد و به زودي با خيل انبوه باورمندان و معتقدين خود تبديل به يك "ملت" خواهد شد.
زيرا كه سلول هاي تشكيل دهندة پيكر يك ملت را باورمندان به يك مكتب و فرهنگ و اعتقاد مي سازند و دقيقاًَ از اين مرحلة تاريخي است كه "شيعه" و طرفداران تشيع شكل نيرومند و شگف انگيزي را دراعماق تاريخ اسلام مي يابند همانند جريانهاي تند جاري در اعماق اقيانوس!
يعني به همانگونه كه در اين موارد ذكر شده است در حالي كه روية آب و سطح ظاهري اقيانوس آرام مي نمايد، اهل اطلاع و آگاهان مي دانند كه در عمق آن تمومج و حكرت تند و شديدي در جريان است، "شيعيان" در دل "ملت گسترده اسلام" جريان عظيم و پهناور را به وجود آورده اند! "ملت قدرتمندي" كه در متن و بطن جامعه اسلامي به طور كامل شكل يافته؛ "ملتي" درون يك ملت بزرگتر!!