و آنان براي خدا شريكاني از جن ّ قرار دادند، در حالي كه آنان را نيز خدا آفريده است و از روي ناداني براي خداوند، پسران و دختراني ساخته و پرداختند. خداوند برتر و منزّه است از آنچه آنان درباره ي او وصف مي كنند.
((خلق ))، ايجاد چيزي از روي حساب است و((خرق ))، پاره كردن چيزي بي رويّه و بي حساب .
((خرقوا)) يعني بدون دقّت و مطالعه مطلبي را اظهار كردن ، يا بدون حساب ساختن و و بي دليل ادّعا كردن است . (425) .
به گفته ي قرآن ، مسيحيان ، حضرت عيسي را و يهوديان حضرت عزير را پسر خدا مي دانستند. (426) جمعي هم ملائكه را فرزندان خدا مي پنداشتند. زردشتيان ، اهريمن را كه از جن ّ بود رقيب خدا قرار داده و همه ي بدي ها را به او منسوب مي كردند، برخي عرب ها هم ميان خدا و جن ّ، نسبتي فاميلي معتقد بودند. (جعلوا بينه و بين الجنّه نسبا) (427) اين آيه همه ي آن گمان ها را باطل شمرده و مي فرمايد: خداوند از همه ي اين اوصاف ، منزّه و برتر است .
1- جهل ، ريشه ي خرافه گرايي است . (خرقوا ... بغير علم ) (عقائد انسان نسبت به خداوند بايد بر اساس علم باشد.)
2- چگونه مخلوق ، شريك خالق مي شود? (شركاء ... و خلقهم )
3- ازدواج و فرزند آوري ، تأمين يك كمبود و نقص است و خداوند از اين عيب ها، منزّه است . (سبحانه )
425-تفسير نمونه
426-توبه ، 30
427-صافّات ، 158