و قوم تو اين قرآن را تكذيب كردند، با آنكه سخن حقّي است ، بگو: من وكيل و عهده دار ايمان آوردن شما نيستم .
((لبس )) به معناي آميختن ، و ((شيع )) جمع ((شيعه ))، به معناي گروه است .
در آيه ي قبل ، قدرت نجات بخش الهي مطرح شد، اينجا قدرت قهر و عذاب او.
امام باقر (ع) فرمودند: مراد از عذاب آسماني ، دود و صيحه و مراد از عذاب زميني ، فرورفتن در آن و مراد از ((يلبسكم شيعا))، تفرقه در دين و بدگويي و كشتن يكديگر است . (367) .
شايد آن حضرت در مقام بيان بعضي از نمونه ها بوده اند نه تمام مصاديق ، زيرا مثلا عذاب فوق شامل فشار طاغوت ها كه حاكم بر مردمند و عذاب تحت شامل قهري بدنبال نافرماني مردم از رهبر حق ّ كه از مردم و در مردم و هم سطح آنان است نيز مي شود.
تعابير گوناگوني در قرآن خطاب به پيامبر اكرم (ص )، اين مضمون را بيان مي كند كه پيامبر مسئول ابلاغ دين خداست ، نه اجبار مردم به ايمان آوردن . از جمله : (ما جعلناك عليهم حفيظا) (368) ، (لست عليهم بمصيطر) (369) ، (ما أنت عليهم بجبّار) (370) ، (ما علي الرّسول الاّ البلاغ) (371) ، (أفانت تكره النّاس ) (372) ، (لااكراه في الدّين ) (373) ، (ان أنت الاّ نذير) (374) و(قل لست عليكم بوكيل ).
1- يكي از وظايف پيامبر، يادآوري قدرت بي مانند خداوند است . (قل هو القادر)
2- شرك ، زمينه ساز دريافت انواع عذاب هاست . (ثم انتم تشركون قل هو القادر...)
3- خداوند، هم نجات بخش است ، هم عذابگر، آنكه آگاهانه سراغ غير خدا مي رود، بايد منتظر عذاب باشد. (قل هوالقادر علي أن يبعث ...)
4- تفرقه و تشتّت ، از عذاب هاي الهي و در كنار عذاب آسماني و زميني مطرح شده است . (يلبسكم شيعا)
5- گاهي مردم ، به وسيله ي مردم و با دست يكديگر عذاب و تنبيه مي شوند. (يذيق بعضكم بأس بعض )
6- مبلّغان ديني بايد از روشهاي گوناگون براي ارشاد مردم بهره گيرند. (انظر كيف نصرّف الايات )
7- اگر مفهومي را در قالب هاي متنوّع ارائه داديم ، به تأثيرات بيشتري اميدوار باشيم . (نصرّف الايات لعلّهم يفقهون )
8- چون راه شما حق ّ است ، از تكذيب مردم نگران نباشيد. (و هو الحق ّ)
9- تو مسئول وظيفه هستي ، ضامن نتيجه نيستي . (لست عليكم بوكيل )
367-تفسير نورالثقلين
368-انعام ، 107
369-غاشيه ، 22
370-ق ، 45
371-مائده ، 99
372-يونس ، 99
373-بقره ، 256
374-فاطر، 23