و(نيز بخاطر آوريد) هنگامى كه گفتيد: اى موسى! هرگز به تو ايمان نمى آوريم مگر اينكه خدا را آشكارا(به چشم خود) ببينيم، پس صاعقه (جان) شما را گرفت، در حالى كه تماشا مى كرديد.
قوم حضرت موسى دو گروه شدند:
الف: گروهى برگزيده، كه همراه موسى عليه السلام براى مناجات و شنيدن كلام خداوند به كوه طور آمدند، ولى وقتى گفتگوى خدا و موسى را شنيدند، گفتند: از كجا بدانيم كه اين صدا از خداست، بايد خدا را با چشم ببينيم تا بپذيريم.
ب: گروه ديگر كه با هارون ماندند، ولى در غياب حضرت موسى، گوساله پرست شدند. در سوره اعراف (344) در مورد كسانى كه ديدن خدا را طلب كردند، مى فرمايد: اخذتهم الرجفة آنها را زمين لرزه گرفت. شايد صاعقه اى كه در اين آيه مطرح است، همراه با زمين لرزه بوده و آ نها با اين صاعقه از دنيا رفتند. چون آيه ى بعد مى فرمايد: شما را بعد از مرگ دوباره برانگيختيم.
روحيّه ى سؤال كنندگان، يكسان نيست. موسى و مردم هر دو تقاضاى ديدن خدا كردند، لكن موسى به نمايندگى از مردم و با ادب گفت: أرنى، ولى قوم موسى با تكبّر گفتند: لن نؤمن لك حتّى نرى اللّه جهرة، ما هرگز ايمان نخواهيم آورد مگر آنكه خدا را آشكارا ببينيم. لذا خداوند در جواب موسى فرمود: لن ترانى، تو هرگز مرا نخواهى ديد. امّا در برابر قوم، قهرش را فرستاد.
اين آيه پيامبر اسلام را تسليت و دلدارى مى دهد كه از درخواست هاى بيهوده مردم نگران مباش. زيرا مردم از موسى درخواست هاى خطرناكتر داشتند.
1- از عاقبت لجاجت، جسارت، بى ادبى و توقّعات نابجاى گذشتگان، عبرت بگيريد. لن نؤمن... فاخذتكم
2- براى گروهى منطق و استدلال و موعظه كافى است، ولى براى گروهى قهر و غلبه لازم است.فاخذتكم
3- اگر خداوند نيست تا او را ببينيد، امّا آثار او كه ديدنى است. چرا با ديدن آنها ايمان نمى آوريد. فاخذتكم الصاعقة و انتم تنظرون
344-نساء، 66.