ترجمه : آيا گمان مي كني كه اكثر كفّار (حق ّ را) مي شنوند و (در آن ) مي انديشند? آنان جز مانند چهارپايان نيستند، بلكه گمراه ترند. (زيرا ارزش انسان به تعقّل و بينش اوست ).
قرآن به هنگام انتقاد از كفّار، كلمه ي اكثر را به كار مي برد تا حساب آن دسته را كه هدايت مي شوند از باقي جدا كند.
سؤال : چرا انسان منحرف از چهارپايان بدتر است
.? پاسخ : 1 حيوان نمي تواند بيش از آنچه كه هست رشد كند، ولي انسان مي تواند و زمينه و امكانات رشد كاملا براي او فراهم است .
2- حيوان عقل ندارد تا خوب وبد را بفهمد و حق ّ و باطل را بشناسد، ولي انسان هاي منحرف با داشتن عقل ، آن را زير پا گذارده و بر اساس هوس عمل مي كنند.
3- حيوان از يك غريزه ي ثابت پيروي مي كند، ولي انسان منحرف از صدها هوي وهوس .
4- انسان منحرف ، هم كج مي رود و هم انحراف خود را توجيه مي كند.
5- حيوان ، نسبت به كسي كه به او محبّت كند رام است ، ولي انسان منحرف نسبت به خداي مهربان كفر مي ورزد و بسيار ناسپاس است .
6- حيوانات ، تسبيح آگاهانه دارند;(كل ّل قد علم صلاته و تسبيحه ) (299) امّما انسان هاي منحرف ، اهل ذكر و تسبيح نيستند و از خدا غافل اند.
7- حيوانات ، استحقاق عذاب الهي را ندارند، ولي انسان منحرف به قهر او گرفتار خواهد شد. در حديث آمد كه يزدان مجيدخلق عالم را سه گونه آفريد.
يك گروه را جمله عقل و علم و جوداو فرشته است و نداند جز سجود.
يك گروه ديگر از دانش تهي همچو حيوان از علف در فربهي .
اين سوم هست آدمي زاد بشرنيم از او فرشته و نيمي ز خر.
آن دو قوم آسوده از جنگ و خراب وين بشر با دو مخالف در عذاب .
يك گروه مستغرق مطلق شده همچو عيسي با ملك ملحق شده .
نقش آدم ليك معنا جبرئيل رسته از خشم و هوا و قال و قيل .
قسم ديگر با خران ملحق شدندخشم محض و شهوت مطلق شدند
. (300) آدمي زاده طرفه معجوني است كز فرشته سرشته وز حيوان .
گر رود سوي اين ، شود به از اين ور رود سوي آن ، شود پس از آن .
1- انسان براي هدايت خود بايد به رهنمودهاي پيامبر دروني ، (عقل ) و پيامبر بيروني گوش فرا دهد. (ام تحسب ان ّ اكثرهم يسمعون او يعقلون )
2- كفر ونپذيرفتن دعوت انبيا، بي خردي است .(ام تحسب ان ّاكثرهم يسمعون اويعقلون )
3- انسان كه خليفه ي خدا مي باشد، با ناديده گرفتن فطرت خود از حيوان نيز پست تر مي شود. (ان هم الاّ كالانعام بل هم اضل ّ سبيلا)
299-نور، 41
300-مولوي