پس اگر كسي را در خانه نيافتيد، وارد آنجا نشويد تا آنكه (به نحوي ) به شما اجازه ي ورود داده شود واگر به شما گفته شد كه برگرديد، برگرديد (وناراحت نشويد) اين براي پاك ماندن شما بهتر است و خداوند به عملكرد شما آگاه است .
1- ورود به خانه ي ديگران با علم به نبود كسي در آنجا، حرام است . (فلاتدخلوا)
2- ورود اجازه ي قطعي مي خواهد، (حتّي يؤذن لكم ) ولي برگشتن نياز به صراحت صاحبخانه ندارد، بلكه به مجرد پيدا شدن علائم نارضايتي بازگشتن لازم است . (قيل )
3- ورود به خانه مردم نياز به اذن و اجازه دارد; خواه اذن دهنده صاحب خانه و مالك باشد، يا مقام مجاز ديگر نظير حاكم اسلامي . (جمله ((يؤذن )) مجهول آمده تا اصل اذن را ثابت كند و نامي از اذن دهنده نيامده است )
4- توقّف در كنار خانه ي مردم ممنوع است . (ارجعوا)
5- نپذيرفتن مهمان ناخوانده جايز است . (ارجعوا)
6- عذر صاحب خانه را بپذيريم . (ارجعوا) و خود را به صاحب خانه تحميل نكنيم . (ارجعوا فارجعوا)
7- صفا، صميميّت و نداشتن توقّع بيجا، از بركات اخلاق اسلامي است . (ارجعوا فارجعوا)
8- راه خودسازي و تزكيه ، عمل به آداب اسلامي و مراعات حقوق مردم است . (ارجعوا ازكي لكم )
9- گاهي رشد انسان به اين است كه سر او به سنگ بخورد. (ارجعوا ازكي لكم ) هر برگشتي شكست نيست . (ازكي لكم )
10- ملاك در تنظيم روابط اجتماعي مردم ، رشد و طهارت است . (ازكي لكم ) (اوامر و نواهي خداوند كليد رشد و طهارت است .)
11- علم خداوند به عملكرد ما رمز تشويق و تهديد ماست . (بما تعملون عليم )