و به زنان با ايمان بگو: از بعضي نگاه هاي خود (نگاه هاي غير مجاز) چشم پوشي كنند و دامن هاي خود را حفظ نمايند و جز آنچه (به طور طبيعي ) ظاهر است ، زينت هاي خود را آشكار نكنند و بايد روسري خود را بر گردن خود بيفكنند (تا علاوه بر سر، گردن و سينه ي آنان نيز پوشيده باشد) و زينت خود را ظاهر نكنند جز براي شوهر خود، يا پدر خود يا پدرشوهر خود، يا پسر خود، يا پسرشوهر خود (كه از همسر ديگر است ) يا برادر خود، يا پسربرادر خود، يا پسرخواهر خود، يا زنان (هم كيش ) خود، يا آنچه را مالك شده اند (از كنيز و برده )، يا مردان خدمتگزار كه تمايل جنسي ندارند، يا كودكاني كه (به سن ّ تمييز نرسيده و) بر امور جنسي زنان آگاه نيستند. و نيز پاي خود را به گونه اي به زمين نكوبند كه آنچه از زيور مخفي دارند آشكار شود. اي مؤمنان ! همگي به سوي خدا باز گرديد و به درگاه خدا توبه كنيد تا رستگار شويد.
با اينكه خداوند در قرآن به عدد ركعت هاي نماز و طواف اشاره نكرده و بيان مقدار و نصاب زكات و بسياري از مسائل ديگر را به عهده ي پيامبر اكرم (ص ) گزارده ، ولي در مسائل خانوادگي و تربيتي و مفاسد اخلاقي به ريزترين مسائل پرداخته است .
خداوند در اين آيه بيست وپنج مرتبه با آوردن ضمير مونث به زنان توجّه كرده است .. (173) امام صادق (ع) فرمود: مراد از آيه ي ((يغضضن من ابصارهن ّ و يحفظوا فروجهن ّ)) آن است كه حتّي زنان به عورت زنان نگاه نكنند و عورت خود را از نگاه ديگران حفظ نمايند.. (174) كلمه ((اربه)) به معناي حاجت و نياز است . مراد از ((اولي الاربه)) خدمتگزاران و ملازماني هستند كه تمايل به همسر ندارند.. (175) پيامبر (ص ) در تفسير جمله ي ((الاّ لبعولتهن ّ)) فرمود: خداوند آن دسته از زنان را كه صورت و موي خود را براي شوهر آرايش نكنند ويا تقاضاي شوهر را نپذيرند، لعنت كرده است .. (176) توبه ، گاهي پشيماني از يك گناه فردي و گاهي براي تغيير دادن يك فرهنگ فاسد عمومي است ، كه آيه ظاهرا درباره ي نوع دوّم است . زيرا در جاهليّت گردن وسينه ي زنان باز بود.. (177) حفظ حجاب و ترك جلوه گري ثمرات بسياري دارد كه برخي از آنها عبارت است از:.
آرامش روحي ، استحكام پيوند خانواده ، حفظ نسل ، جلوگيري از سوء قصد و تجاوز، پيشگيري از امراض مقاربتي و رواني ، پائين آمدن آمار طلاق ، خودكشي ، فرزندان نامشروع و سقط جنين ، از بين رفتن رقابت هاي منفي ، حفظ شخصيّت و انسانيّت زن ، و نجات او از چشم ها و دلهاي هوسبازي كه امروز دنياي غرب و شرق را در لجن فرو برده است .
((خمر)) جمع ((خمار)) يعني روسري و ((جيوب )) جمع ((جيب )) به معناي گردن وسينه است .
1- در لزوم عفّت و پاكدامني و ترك نگاه حرام بين زن و مرد، فرقي نيست . (يغضّوا يغضضن يحفظوا يحفظن )
2- جلوه گري زنان ، در جامعه ممنوع است . (ولا يبدين زينتهن ّ)
3- ظاهر بودن قسمت هايي از بدن كه به طور طبيعي پيداست ، (صورت ، دست يا پا) مانعي ندارد. (الاّ ما ظهر منها)
4- در ميان انواع پوشش ها، نام مقنعه و روسري بزرگ آمده و اين دليل بر اهميّت حجاب است . (خمرهن ّ)
5- در قانون گزاري بايد به ضرورت ها، واقعيّت ها و نيازها توجّه شود. (اگر پوشاندن آن قسمت از بدن كه خود به خود آشكار است ، واجب مي شد، زندگي براي عموم زنان مشكل بود) (الاّ ما ظهر منها)
6- اسلام به نيازهاي فطري و غريزي بشر پاسخ مثبت مي دهد. (الاّ لبعولتهن ّ)
7- از بردگان و غلامان و افراد ملازمي كه نيازي به همسر ندارند، ستر و پوشاندن واجب نيست . (او ما ملكت ايمانهن ّ او التّابعين غير اولي الاربه)
8- هرگونه راه رفتني كه سبب آشكار شدن زيورهاي مخفي زن شود ممنوع است . (ولا يضربن بارجلهن ّ)
9- زن ، حق ّ مالكيّت دارد. (ملكت ايمانهن ّ)
10- زن ، زينت خود را تنها به زنان مسلمان مي تواند نشان دهد و نزد زنان كفّار بايد خود را بپوشاند. (نسائهن ّ) يعني زنان خودي و مسلمان نه بيگانه .
11- پوشش زن با تمايلات جنسي مردان نامحرم كاملا ارتباط دارد، براي (غير اولي الاربه) كه ميلي به همسر ندارد پوشش لازم نيست .
12- حجاب وپوشش ، واجب است ، (وليضربن بخمرهن ّ) وهركاري كه زينت زن را آشكار كند يا ديگران را از آن آگاه كند ممنوع است . (ليعلم مايخفين من زينتهن ّ)
13- مقدار واجب براي پوشش سر و صورت ، انداختن روسري و مقنعه اي است كه گردن و سينه را بپوشاند. (خمرهن ّ علي جيوبهن ّ)
14- با حفظ حجاب ، حضور زن در جامعه مانعي ندارد. (ولا يبدين زينتهن ّ) همان گونه كه شركت زن در نماز جماعت بلامانع است . (و اركعي مع الرّاكعين ) (178)
15- همه مردم نسبت به مسأله نگاه و حجاب مسئولند و براي نگاه هاي حرام خود بايد توبه كنند. (توبوا الي اللّه جميعا ايّها المؤمنون )
16- مقتضاي ايمان ، توبه به درگاه خداوند است . (توبوا الي اللّه جميعا ايّها المؤمنون )
17- توبه ، هم واجب است و هم كليد رستگاري است . (توبوا... تفلحون )
18- راه رستگاري ، بازگشت از مسيرهاي انحرافي به راه خداست . (توبوا الي اللّه ... تفلحون )
173-تفسير قرطب
174-تفسير نورا
175-كافي ، ج 5
176-تفسير نورا
177-تفسير كبير
178-آل عمران ،