يا (اعمال كافران ) همچون ظلماتي است در درياي عميق و متلاطم كه موجي بزرگ روي آن را مي پوشاند، و روي آن ، موج بزرگ ديگري است و بالاي آن موج (دوّم ) ابري است ، (تاريكي عمق دريا و موج هاي انباشته و ابرهاي تيره ) ظلماتي است تو در تو (كه كافر در آن ها غرق شده است ) همين كه دست خود را (براي نجات ) برآورد، احدي دست او را نمي بيند (تا نجاتش دهد). و خداوند براي هر كس نوري قرار ندهد، هيچ نوري براي او نخواهد بود.
كافر معمولي و ساده به اسلام نزديك است ، و اميدي به بازگشت او هست . مانند كدورت ساده اي كه ميان دو نفر وجود دارد و كار آن دو به صلح و آشتي نزديك است . امّا كافراني كه در راه كفر، تلاش ها و اعمال خلاف بسياري دارند، برگشت آنان بسيار سخت است . كافري كه در عقيده اش اصرار ورزيده و دنبال كفرش ، حق ّ را تحقير و جنگ ها كرده و بودجه ها خرج نموده و افرادي را دور خود گرد آورده و به اين عنوان معروف شده است ، بازگشت او به دامن اسلام بسيار سخت و بعيد است . زيرا هر تلاش و عمل او، موجي از ظلمت بر موج هاي قبل افزوده و اعمال كفرآلودش ، كفر او را محكم تر ساخته است .
اعمال كفّار به جاي اين كه راه را براي آنان باز كند، گمراه ترشان مي كند و حجابي روي حجاب ديگر است . نظير آيه ي (والّذين كفروا اوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النّور الي الظلمات ...).
(193)
1- به هنگام معرّفي الگوها بايد از الگوهاي مثبت و منفي سخن گفت . (الگوي مثبت ; (رجال لاتلهيهم ...) و الگوي منفي در آيه ي قبل و اين آيه (والّذين كفروا... او كظلمات ...))
2- در برابر نور الهي (آيه 35) كه (نور علي نور) بود، در اين آيه سخن از ظلمات و ظلمت فوق ظلمت است . (ظلمات بعضها فوق بعض )
3- هر عملي از مؤمن نور و هر عملي از كافر ظلمت است . (او كظلمات )
4- اعمال خوب كفّار، سراب واعمال بد آنها ظلمات است . (كسراب ...او كظلمات )
5- علم و عقل ، انسان را از نور وحي الهي بي نياز نمي كنند. اگر نور الهي نباشد، هيچ نوري انسان را نجات نمي دهد. (فما له من نور)
193-بقره ، 257