(ولي ) چون مؤمنان را به خدا وپيامبرش فراخوانند، تا ميانشان داوري كند، سخنشان جز اين نيست كه مي گويند: شنيديم واطاعت كرديم ، اينان
همان رستگارانند.
(N) در چهار آيه ي قبل برخورد منافقان نسبت به داوري پيامبر اسلام را ترسيم كرد و در اين آيه برخورد مؤمنان واقعي را مطرح مي كند تا مردم در خود بنگرند كه در برابر حكم خداوند از كدام دسته هستند.
1- حرف و راه مؤمن يكي است . (انّما)
2- تسليم شدن در برابر حق ّ، شيوه ي دائمي مؤمنان است . (كان قول المؤمنين ... أن يقولوا...)
3- مؤمن ، كاري به دعوت كننده ندارد، بلكه توجّه او به راهي است كه دعوت مي شود. (دعوا الي اللّه و رسوله )
4- آنچه براي مؤمن مهم است ، عمل به وظيفه ي الهي و پذيرش داوري خدا و رسول است . (خواه به نفع او باشد يا به ضررش ). (ليحكم بينهم )
5- داوري از شئون انبيا است . (ليحكم بينهم )
6- آنچه مهم است ، شنيدن همراه با عمل است ، نه شنيدن تنها. (سمعنا و اطعنا)
7- اطاعت مؤمنين واقعي از پيامبر براساس آگاهي است . (تقديم ((سمعنا)) بر ((اطعنا)))
8- رسيدن به رستگاري ، در سايه ي تسليم بودن در برابر فرمان خدا و اطاعت كردن از اوست . (سمعنا و اطعنا و اولئك هم المفلحون )
9- دينداري در نزاعها و قبول يا ردّ قضاوت هاي حق ّ، معلوم مي شود. (اولئك هم المفلحون )