(آن جوان ) گفت : آيا به ياد داري وقتي كه به صخره پناه برديم و من (پريدن ) ماهي (به دريا) را فراموش كردم (كه براي تو بگويم ) و كسي جز شيطان آن را از ياد من نبرد، تا آن را يادآوري كنم . و (در كمال ) شگفتي ماهي راه خود را در دريا پيش گرفت (و رفت ).
((غداء)) به غذاي صبح و ((عشاء)) به غذاي شب گفته مي شود.
به فرموده ي امام صادق (ع)، حضرت موسي در سه نوبت از گرسنگي به خدا شكايت كرد: اوّل : پس از آنكه براي دختران شعيب آب آورد و به گوسفندان آنان كمك كرد، به گوشه اي رفت و گفت : پروردگارا! براي خيري كه بر من نازل كني نيازمندم . (288)
دوّم : در اين آيه . (289)
سوّم : آنجا كه از اهل روستا غذا خواستند و آنها ندادند، به خضر اعتراض كرد كه چرا براي مردمي كه غذا به ما ندادند، رايگان كار مي كني (290) ? وعده گاه موسي و خضر نشانه اي داشت و آن اينكه آن ماهي كه غذاي موسي و همراهش بود، از ظرف غذا به دريا برود. وقتي به محل ّ قرار رسيدند و ماهي به دريا پريد، همراه موسي فراموش كرد آن را به موسي بگويد. چون مقدار زيادي راه رفتند، همراه موسي ماجرا را نقل كرد. مقدار اضافه ي راه را برگشتند و در همان محل ّ، خضر را ديدار كردند.
حضرت موسي (ع) چهار سفر داشت :
1- سفر هرب . (ففررت منكم لمّا خقتكم ) (291)
2- سفر طلب . (فلمّا اتاها نودي من شاطي الوادي الأيمن ) (292)
3- سفر طرب . (ولمّا جاء موسي لميقاتنا) (293)
4- سفر تعب . (لقد لقينا من سفرنا هذا نصبا) (294)
1- از آداب سفر، داشتن همسفر وتدارك غذا است . (آتنا غداءنا) (295)
2- در راه تحصيل علم و معرفت و رسيدن به آرمان ها، پيامبران نيز سختي ها را متحمّل شده اند. (لقينا من سفرنا هذا نصبا)
3- شياطين ، مانع ملاقات و همراهي موسي وخضرها هستند و به همين دليل همراه موسي را به فراموشي انداختند. (ما انسانيه الاّ الشيطان )
288-قصص ، 24
289-تفسير نورالثقلين
290-كهف ، 77
291-شعراء، 21
292-قصص ، 30
293-اعراف ، 143
294-تفسير كشف الاسرار
295-همچنان كه اصحاب كهف نيز پول نقد همراه داشتند (فابعثوا بورقكم هذه ) كهف ، 19