جواناني را كه فقيرند، اگر ازدواج كنند از فضلش بينياز ميكند. جمله (اِن يَكونوا فُقَراء) قرينه است كه فضل الهي، همان نعمتهاي دنيايي است كه تهيدستي را برطرف ميكند.
در آيات ديگري نيز فضل الهي به معناي تجارت و كسب روزي حلال آمدهست.[1]
راز تعبير از نعمتهاي دنيايي و منافع مادّي به فضل الهي آن است كه همه بهرههاي مادي و معنوي كه نصيب انسان ميشود تفضّل خداست نه استحقاق بنده، چون اعمال صالحي كه افراد انجام ميدهند به توفيق و فيض و حول و قوه خداست. چنانچه خداوند به انسان فكر، قدرت و انگيزه عطانميكرد، او نميتوانست كارهاي خير انجام دهد، از اينرو در دعاها اينگونه خدا را ميخوانيم: «ربنا عاملنا بفضلك و رحمتك و لاتعاملنا بعدلك»، زيرا هرچه هست، فضل و زيادي خداست، پس ما در برابر خدا استحقاقي نداريم تا خداوند با عدلش با ما رفتار كند.
خلاصه آنكه در صحنه حساب و پاداش و كيفر، حتماً قانوني است كه طبق آن، توزين اعمال از يكسو، ثقل و خفّت ميزان از سوي ديگر و دوزخ و بهشت از سوي سوم محقق ميشود. انسان از نعمتهاي بيشمار الهي برخوردار و به انجام واجبها مأمور و از ارتكاب حرامها منهي است. آنچه دَيْن رسمي بشر در برابر خداوند است همانا شكر در قبال نعمت، امتثال اوامر و اجتناب نواهي است. عنصر محوري اين محاسبات اگر «عدل الهي» باشد انسان گرفتار
[1] ـ مانند سوره نحل، آيه 14؛ سوره اسراء، آيه 12؛ سوره توبه، آيه 28 و....