برگزیده ای از تسنیم

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 177/ 17
نمايش فراداده

نبايد بر اثر احصار يا حبس آن دو را بدون كفاره ناتمام گذارد، بلكه بايد با آوردن هَدْي و ذبحِ آن از احرام بيرون آمد و مُحِلّ شد، وگرنه شخص در همان احرام مي‌ماند.

هدي ميسور: (فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَدي)، خواه واژه هدي از هديه باشد يا از هدايت، قرباني كردن گوسفند يا گاو يا شتر است كه كفاره و جبيره انسان محصور يا مصدود است و او بايد يك قرباني را اهدا كند تا بتواند از احرام بيرون آيد.

در جمله (فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَي الحَجِّ فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَدي) نيز واژه «هدي» آمده است. هدي در اينجا از مناسك حج تمتع است، زيرا عمره يا حجِ افراد قرباني ندارد، مگر آنكه كسي در عمره يا حج افراد نيز محصور يا مصدود شود كه بايد قرباني اهدا كند تا بتواند از احرام خارج شود.

تراشيدن سر

«حلق رأس» (تراشيدن سر) از محرّماتِ حال احرام است و اين حرمت با خروج از احرام يا پرداخت كفاره در حالت خاص برداشته مي‌شود. البته جمله (ولاتَحلِقوا رُءوسَكُم حَتّي يَبلُغَ الهَدي مَحِلَّه) در اين آيه فقط در صدد بيان حرمت تراشيدن سر نيست، بلكه تراشيدن سر را از مهم‌ترين نشانه‌هاي خروج از احرام نيز مي‌داند؛ يعني از اِحرام جز با انجام مناسك آن نمي‌توان بيرون رفت.

اين بخش از آيه «حلق رأس» را از واجباتي مي‌داند كه حجگزار با آن از احرام خارج مي‌شود و اين بعد از ادراك وقوفين و رمي جمرات و قرباني است و با حفظ اين ترتيب خروج از احرام ميسّر است. نيز بايد دانست كه «حلق رأس»