اختلافات، نقش تعيين کننده اي در سرنوشت ابدي انسانها ندارد و چه بسا فردي يا گروهي که به ساده ترين وجهي زندگي کرده و از حداقل نعمتهاي مادي و دنيوي، بهره مند شده و در عين حال، به درجات والايي از کمال و سعادت، نائل گشته است و چه بسا فرد يا گروهي که از پيشرفته ترين صنايع و علوم و بهترين وسايل زندگي، برخوردار بوده و در ناسپاسي و غرور و استکبار و ستم به ديگران در پست ترين درکات شقاوت، سقوط کرده است.
البته انبياء الهي غير از انجام وظيفه اصلي – يعني هدايت بشر به سوي کمال و سعادت حقيقي و ابدي- کمکهاي فراواني به بهتر زيستن مردم در همين زندگي دنيا کرده اند و هرجا حکمت الهي، اقتضا داشته تاحدودي پرده از حقايق ناشناخته و اسرار طبيعت برداشته اند و به پيشرفت تمدن بشري کمک کرده اند چنانکه نمونه هاي اين گونه کمکها را در زندگي حضرات داود و سليمان و ذوالقرنين عليهم السلام مي توان يافت 1. ر.ک: سوره انبياء: آيه
78-82، سوره کهف: آيه
97-83، سوره سبا: آيه
10-13، لازم به تذکر است که بر حسب چند روايت، ذوالقرنين پيامبر نبوده بلکه از اولياي خدا بوده است. و يا در اداره جامعه و حسن تدبير امور، تلاشهايي انجام داده اند چنانکه حضرت يوسف عليه السلام در سرزمين مصر، انجام داد (2) ولي همه اينها خدماتي زائد بر وظيفه اصلي ايشان بوده است.
و اما درباره اينکه چرا انبياء الهي براي پيشبرد مقاصدشان از قدرت صنعتي و اقتصادي و نظامي، استفاده نکردند بايد گفت: هدف انبياء عليهم السلام –همانگونه که بارها گفته شد- فراهم کردن زمينه براي انتخاب آگاهانه و آزادانه بوده است و اگر مي خواستند با توسل به قدرتهاي غير عادي، قيام کنند رشد معنوي و تکامل آزادانه براي انسانها حاصل نمي شد بلکه مردم تحت فشار قدرت ايشان تن به پيروي در مي دادند نه با انگيزه الهي و بر اساس انتخاب آزاد.
امير المومنين عليه السلام در اين باره مي فرمايد:
«اگر خداي متعال مي خواست هنگامي که پيامبران را بر مي انگيخت گنجينه هاي زر و سيم و معادن گوهرهاي ناب و باغ و بستانهاي پرميوه را در اختيار ايشان قرار مي داد و پرندگان هوا و چرندگان زمين را به خدمت ايشان مي گماشت و اگر چنين مي کرد زمينه
2. ر.ک:
سوره يوسف، آيه 55.