مخلوقات، انجام گيرد و نوعي رابطه و اضافه بين آفريننده و آفريدگان منظور شود تا مفهومي متضايف و قائم به طرفين اضافه بدست آيد. و از اينروي، ذات مقدس الهي، خود بخود و بدون لحاظ اين اضافات و نسبتها، مصداق صفات فعليه نخواهد بود. و همين است فرق اساسي بين صفات ذاتيه و فعليه.
البته همانگونه که قبلا اشاره شد ممکن است صفات فعليه را به لحاظ مبادي آنها در نظر گرفت و در اين صورت، بازگشت به صفات ذاتيه مي کند چنانکه اگر خالق يا خلاق به معناي کسي که مي تواند بيافريند در نظر گرفته شود ب صفت «قدير» باز مي گردد يا صفت «سميع» و «بصير» اگر به معناي عالم به مسموعات و مبصرات باشد بازگشت به «عليم» مي کند.
از سوي ديگر ممکن است بعضي از مفاهيمي که از صفات ذاتيه شمرده مي شود به معناي اضافي و فعلي در نظر گرفته شود ودر اينصورت از صفات فعليه، محسوب مي گردد چنانکه مفهوم «علم» در موارد متعددي در قرآن کريم بصورت صفت فعلي بکار رفته است. ر.ک: آيه 187 و آيه 235، از سوره بقره، و آيه 66، از سوره انفال و آيه 18 و 27، از سوره الفتح و آيه 140 و 142، از سوره آل عمران و آيه 94، از سوره مائده و آيه 16، از سوره توبه و آيه 31، از سوره محمد(ص) و...
نکته مهمي را که بايد در اينجا خاطرنشان کنيم اين است: هنگامي که رابطه اي بين خداي متعال و موجودات مادي در نظر گرفته مي شود و بر اساس آن، صفت فعلي خاصي براي خداي متعال، انتزاع مي گردد صفت مزبور بلحاظ تعلق به موجودات مادي که يک طرف اضافه را تشکيل مي دهند مقيد به قيود زماني و مکاني مي گردد هر چند بلحاظ تعلق به خداي متعال که طرف ديگر اضافه مي باشد منزه از چنين قيود و حدودي خواهد بود.
مثلا روزي دادن به يک روزي خوار، در ظرف زماني و مکاني خاصي انجام مي گيرد، اما اين قيود، در حقيقت، مربوط به موجود روزي خوار است نه روزي دهنده. و ذات مقدس الهي از هرگونه نسبت زماني و مکاني، منزه است.
اين، نکته اي که در خور دقت فراوان، و کليدي است براي حل بسياري از مشکلات در زمينه شناخت صفات و افعال الهي که مورد اختلاف شديدي بين اهل بحث و نظر، واقع شده است.