آموزش عقاید

محمدتقی مصباح یزدی

نسخه متنی -صفحه : 342/ 85
نمايش فراداده

اصل تضاد و نقد آن

صورت ديناميکي تفسير کنند و نوعي خود جنبي براي ماده در نظر بگيرند.

از جمله، بنيانگذاران مکتب  ماترياليسم ديالکتيک (ماکس و انگلس) با استفاده از مفاهيم فلسفي هگل، عامل حرکت را تضاد دروني پديده هاي مادي، قلمداد کردند و علاوه برپذيرفتن اصول: جامداني و ناآفريدني بودن ماده، و حرکت همگاني، و تاثير کتقابل پديده ها بر يکديگر؛ سه اصل موضوع را براي تبيين فرضيه خودشان مطرح کردند:

1. اصل تضاد داخلي

  1. اصل جهش يا تبديل تغييرات کمي به تغييرات کيفي.
  2. اصل نفي نفي يا قانون تکاپوي طبيعت
در اينجا توضيح مختصري پيرامون هر يک از اصول ياد شده مي دهيم و سپس به نقد آنها مي پردازيم:(1)

اصل تضاد

ماتر ياليسم ديالکتيک بر آنست که هر پديده اي مرکب از دو ضد (تزو آنتي تز)است و تضاد آنها موجب حرکت و دگرگوني پديده مي شود تا اينکه « آنتي تز» غالب مي گردد و پديده جديدي که «سنتز» آنهاست بوجود مي آيد. مثلا تخم مرغ، داراي نطفه اي است که تدريجا رشد مي کند و مواد غذايي را در خودش هضم مي کند و سپس جوجه که سنتز آنهاست بوجود مي آيد.

الکتريسيته مثبت و منفي، نمونه اي از تضاد در پديده هاي فيزيکي است چنانکه جمع و تفريق، تضادي در رياضيات ابتدائي، و مشتق و انتگرال، تضادي در رياضيات عالي به شمار مي رود.

اين جريلن در پديده هاي اجتماعي و تاريخي هم وجود دارد و از جمله در جامعه سرمايه داري، طبقه کارگر که آنتي تز طبقه سرمايه دار است رشد مي کند و تدريجا بر آن غالب مي شود و سنتز آنها که جامعه سوسياليستي و کمونيستي است تحقق مي يابد.

1. براي اطلاع بيشتر به کتاب پاسداري از سنگرهاي ايدئولوژيک، مقالات حرکت و ديالکتيک و جهان بيني مادي، مراجعه کنيد.