علي مختاري
امام كاظم(ع) قرآن ناطق و از ثقلين است و ارتباط آن حضرت با كتاب الهي از زاويه هاي گوناگون تفسير و علوم قرآن قابل بررسي است اينك در اين مجال و به اهتمام آن بزرگوار به تلاوت قرآن و ثواب تلاوت مي پردازيم.
عالم بزرگوار شيخ مفيد(ره) مي نويسد: طبق ادله گذشته، آن حضرت دانشمندترين مردمِ زمانه بود و بيش از همه حافظ كتاب الهي و خوش صداترين آنان در قرائت قرآن بود. هنگام قرائت، آهسته و حزن آور مي خواند و مي گريست و شنوندگان هم گريه مي كردند، اهل مدينه او را «زين المجتهدين» مي ناميدند.1
در روايتي ديگر آمده است: «و كانت قراءته حزنا» يعني قرائت آن حضرت حزن آور بود.2
به ابرهه مسيحي فرمود: «با كتاب خودت چقدر آشنايي؟ پاسخ داد: به متن و تأويل آن آگاهم، هشام مي گويد: حضرت كاظم(ع) شروع كرد به قرائت انجيل، آنگاه ابرهه گفت: «حضرت مسيح اين چنين مي خوانند و جز او هيچ كسي چنين نخوانده است و از پنجاه سال پيش تا كنون در جستجوي چنين شخصيتي بودم» و در اين هنگام، ابرهه به دست امام مسلمان شد.3
يعني حروف كاملاً ادا و بيان و وقوف رعايت گردد.
حضرت كاظم(ع) مي فرمايد: از پيامبر اكرم در باره معناي «وَ رَتَّلِ الْقُرآنَ تَرْتيلا»4 پرسيدند، در پاسخ فرمود: بيّنه تبيانا و لا تنثره نثر الرهل و لا تهذّه هذّالشعر، قفوا عند عجائبه و حركوا به القلوب و لا يكون همّ أحدكم آخر السورة.5
يعني قرآن را واضح و كاملاً روشن بيان كن و حروفش را مانند رمل و شن هايي كه باد يكباره مي پاشد بر روي هم نريز و آن را مانند شعرخواني پشت سر هم و با شتاب مخوان؛ نزد شگفتيهاي قرآن بايستيد و دلها را با آن تكان دهيد و همت و نظر شما رسيدن به آخر سوره نباشد، يعني به كيفيت بپردازيد نه به كميّت.6
آن حضرت در حديثي از جدّ بزرگوارش نقل مي فرمايد: خداي تعالي بخشنده است و جود را دوست دارد و كارهاي عالي را دوست مي دارد و از كارهاي پست ناخرسند است و واقعا از احترام به جلال الهي بزرگداشت سه گروه است:
الف) ريش سفيد مسلمان، ب) امام عادل، ج) آن كسي كه حامل و تسليم قرآن كريم است به گونه اي كه نه اهل غلوّ است و نه از بار تكاليفش شانه خالي مي كند.7
4 ـ اهداي ثواب قرائت به معصومان(ع)
علي بن مغيره به امام كاظم(ع) مي گويد: پدرم از جدّ شما پرسيد آيا رواست شبي يك ختم قرآن بخوانم؟
جدّ شما فرمود: هر شب. دوباره پرسيد: آيا در ماه رمضان هم؟ جدّ شما فرمود: در ماه رمضان نيز، جدم عرض كرد: بلي هر چه توانستم.
و برنامه پدرم اين بود كه در ماه رمضان چهل بار قرآن را ختم مي كرد؛ و من نيز پس از پدر قرآن مي خوانم بيشتر و گاهي كمتر از پدرم، كم و زياديش بستگي داشت به اندازه فرصت و فراغت و يا كار و سرگرمي و نشاط و بيماريم و هنگام عيد فطر، قرآنهايي كه خوانده بودم، يك ختمش را براي رسول اكرم(ص) يكي براي علي(ع)، يكي براي فاطمه(ع) و همچنين براي هر كدام از امامان تا به شما رسيد و يكي هم براي شما قرار مي دادم، از هنگامي كه خدا اين بينش و حال را به من عنايت كرده است و در سلك پيروان شما قرار گرفته ام.
احترام به جلال الهي بزرگداشت سه گروه است:
الف) ريش سفيد مسلمان، ب) امام عادل، ج) آن كسي كه حامل و تسليم قرآن كريم است.
حال آيا براي خودم نيز پاداشي هست؟ حضرت فرمود: پاداش تو آن است كه در قيامت با آنها هستي، گفتم اللّه اكبر، آيا چنين اجري دارم؟ حضرت سه بار فرمود: بلي.8
حضرت كاظم به مردي فرمود: آيا دوست داري در دنيا بماني؟ پاسخ داد: بلي، پرسيد: براي چه؟ گفت: به خاطر قرائت قل هو اللّه أحد، آنگاه حضرت ساكت شد و پس از زماني گفت: اي حفص! هركس از دوستان و شيعيان ما بميرد و قرآن را خوب نداند، در عالم برزخ آموزش داده مي شود تا خدا به واسطه آن درجه و مقامش را بالا ببرد
زيرا درجات بهشت به قدر آيه هاي قرآن كريم است: به قاري گفته مي شود: بخوان و ترقّي كن پس او مي خواند و ترقّي مي كند. حفص گويد:
در عمرم نديدم كسي را كه از امام كاظم(ع) بيشتر خداترس و به رحمت حق اميدوار باشد و قرآن خواندنش همراه با حزن بود و گويا هنگام قرائت به شخصي خطاب مي كند.9
همچنانكه امروزه، پرداختن به طرح و حلّ بسياري از معمّاهاي قرآني، وقت گير، كم فايده و مايه غفلت از اهداف اصلي قرآن كريم است، در گذشته نيز مباحثي چون مخلوق بودن يا قديم بودن قرآن، به صورت مشكلي جنجالي درآمده بود و مايه درگيري و خونريزي ها و اتلاف وقت و... مي شد. هنگامي كه در اين باره از امام كاظم(ع) نظرخواهي و گفته شد مردم در اين باره اختلاف دارند برخي قرآن را مخلوق مي دانند و بعضي غير مخلوق؛ فرمود: من آنچه را آنان مي گويند، نمي گويم ولي مي گويم: «إنّه كلام اللّه» قرآن سخن خداست.10
اين روش و منش بايد سرمشق امروز و هميشه ما باشد، كه از مباحث نظري بي فايده و مشكل آفرين بپرهيزيم.
به جاست كه قاري به معني و تفسير هم توجه نمايد، در سخنان امام كاظم(ع) مواردي از تفسير آيات بيان شده مثلاً «توبه نصوح» در آيه «يا اَيُّهَا الّذينَ آمَنُوا تُوبُوا اِلَي اللّه ِ تَوْبَةً نَصَوُحا»11 را چنين تفسير مي فرمايد: بنده به درگاه
بيشترين تفسيرهاي آن بزرگوار در شرح آيه هايي است كه در اثبات امامت و رهبري و يا بيزاري و مذّمت منحرفانِ از امامت نازل شده است.
خدا توبه مي كند و ديگر برنمي گردد و توبه نمي شكند و براستي كه محبوبترين بندگان خدا در پيشگاه حق، فريب خوردگان توبه كننده اند.12