خدامراد سليميان
در بررسى تاريخ خونبار عاشورا يكى از موضوعات بسيار مهم و اساسى كه همواره مورد توجه و امعان نظر انديشمندان شيعى قرار داشته «شعارهاى عاشورا» بوده است; بويژه اينكه اين شعارها مشتمل بر اركان قيام حسين بن على عليه السلام از جمله عزتمندى و عزت خواهى آن سرور شهيدان بوده است .
شعارهاى عاشورا آينهاى صاف و تمامنماست كه با نگاه در آن اعصار و قرون در نورديده شده، حقايق تابناك بزرگترين قيام تاريخ در چشم ما مىنشيند .
قبل از بررسى كوتاه و اجمالى برخى از شعارهاى عاشورا مناسب استبه توضيح مختصرى درباره واژههاى عنوان نوشتار بپردازيم كه به عنوان مقدمه نيز لازم و مفيد است .
در زبان عرب به زمين غيرقابل نفوذ و سخت «ارض عزاز» گويند كه هيچگونه ابزارى در آن اثر نكند و «عزت» نيز از همين ريشه گرفته شده است; از اين رو به حالتى كه انسان را از شكستخوردن و مغلوب شدن حفظ مىكند، «عزت» مىگويند . (1)
بدون ترديد يكى از اميدهاى بشر - كه به نوعى برخاسته از فطرت پاك اوست - دستيابى به قله شكست ناپذيرى و صلابت و پايدارى در برابر نيروهاى شكننده بيرونى است و اين اميد همواره با واكنشهايى كه انسان در برابر حوادث از خود نشان مىدهد تحقق مىيابد .
حقيقت عزت تجلى همين فطرت متعالى انسانى است كه به وسيله هدايتهاى بيرونى متكامل و جهتدار مىشود، انسان را از مقهور شدن و مغلوب گشتن باز مىدارد و او را در پناه مىگيرد و محافظت مىنمايد و از تن دادن به ذلت و خوارى و شكستن و تسليم شدن ايمن مىسازد .
اگر چنين شد، انسان نه تنها در برابر نيروهاى بيرونى راه رسيدن به حقيقت را از دست نخواهد داد، بلكه فشارهاى درونى همچون هوى و هوس نيز او را از ادامه راه در مسير حق باز نخواهد داشت و در برابر هر دو عامل درونى و بيرونى سرفراز و پيروز خواهد گشت و به سوى منزلگه مقصود كه همانا كمال مطلوب است رهنمون خواهد شد .
عاشورا عبارت است از روز دهم ماه محرم الحرام كه اگرچه از ديرباز مورد توجه و احترام بوده ولى در فرهنگ شيعه به خاطر شهادت سومين پيشواى شيعيان و فرزندان و اصحاب او در سرزمين كربلا از جايگاه بسيار رفيع و ارزشمندى برخوردار است . (2)
اين روز در تاريخ جاهليت عرب، از روزهاى عيد رسمى و ملى بوده و در آن روزگار در چنين روزى، روزه مىگرفتند و جشن و شادمانى برپا مىكردند، اما با رخداد قيام سيد الشهداء عليه السلام در بين دوستداران اهل بيت عليهم السلام به عظيمترين روز سوگوارى و ماتم تبديل شد .
امام صادق عليه السلام در توصيف آن روز و شدت مصيبتهايى كه بر خاندان رسالت رسيد، اين گونه فرمود: «واما يوم عاشورا، فيوم اصيب فيه الحسين عليه السلام صريعا بين اصحابه واصحابه حوله صرعى عراة; (3)
و اما روز عاشورا، پس آن روزى است كه در آن حسين عليه السلام ميان يارانش كشته بر زمين افتاد و ياران او نيز اطراف او بر خاك افتاده و عريان بودند .»
همواره امامان شيعه جهت زنده نگه داشتن ياد و خاطره آن روز بزرگ، شيعيان را به سوگوارى و عزادارى توصيه فرمودهاند .
امام رضا عليه السلام در اينباره مىفرمايد: «من ترك السعى فى حوائجه يوم عاشوراء قضى الله له حوائج الدنيا والآخرة ومن كان عاشوراء يوم مصيبته وبكائه جعل الله عزوجل يوم القيامة يوم فرجه وسروره; (4)
هر كس تلاش در رفع حوايجش را در عاشورا [به خاطر عظمت و به پا داشتن عزاء] ترك كند، خداوند حوايج دنيا و آخرتش را برآورده سازد . و هر كس كه عاشورا روز مصيبت و گريهاش باشد، خداوند تبارك و تعالى روز قيامت را روز شادى و خوشحالى او قرار دهد .»
دشمنان و مخالفان اهل بيت عليهم السلام اين روز را به جشن و سرور سپرى مىكردند، كه در اينباره مىخوانيم: «اللهم هذا يوم تبركتبه بنوا امية وابن آكلة الاكباد; (5)
خدايا! اين روزى است كه بنى اميه و فرزند خورنده جگرها (هند كه جگر حمزه سيد الشهداء را به دندان گرفت) به آن تبرك جستهاند .»
از اين رو امامان شيعه علاوه بر توصيه شيعيان به زنده نگهداشتن اين روز، خود نيز در حد امكان با برپايى مجالس و محافل سوگوارى ياد و خاطره مظلوميت جد بزرگوار خود را زنده نگه مىداشتند .
شعار را در كتابهاى لغتبه آنچه شخص در ميدان كارزار جهت معرفى خود به كار مىگيرد (6) معنا كردهاند كه عمدتا اين معرفى به صورت كلامى انجام مىشود . اين كلام ممكن استبه صورت كلام منظوم و يا به صورت نثر باشد .
اين معرفى از آن جهت صورت مىگرفت كه شخص علاوه بر تقويت روحى و روانى خود، با ذكر ويژگيها و برجستگيهاى خود در روح و روان دشمن خويش نيز تاثير مىگذاشت و از آن به رجز نيز تعبير مىشود .
البته اين واژه در محاورات امروزى وقتى اضافه به عاشورا مىشود، مقصود از آن مجموعه سخنانى است كه در طول قيام عاشورا از طرف حسين بن على عليهما السلام و ياران آن حضرت ايراد شده و داراى ويژگيها و پيامهاى ماندگار است، به گونهاى كه در هر عصر و زمان قابل استفاده و متابعت مىباشد .
بنابراين لزوما معناى لغوى شعار مقصود نيست، اگر چه آنها را نيز شامل مىگردد . اما اينكه شعار در هنگام رزم و جنگ از چه زمانى مرسوم شده، به طور قطع مشخص نيست، ولى قدر يقين اين است كه اين شعار دادن هنگام كارزار از صدر اسلام و جنگهاى نخستين پيامبر صلى الله عليه و آله مورد توجه طرفين جنگ بوده است . اين شعار دادن و رجز خوانى در عاشورا نيز جزء عناصر بسيار مهم قيام امام حسين عليه السلام محسوب مىگردد، چه اينكه علاوه بر بيان عمق احساسات گوينده، مشتمل بر بلندترين معارف و پيامهايى است كه تنها از خاندان رسالت انتظار مىرود .
اگر چه مجموعه شعارهاى عاشورا داراى مضامين بسيار بلند و معارف ارزشمند است، اما آنچه از لبهاى مبارك امام حسين بن على عليهما السلام بيان شده، ويژگى و اهميت فراوانى دارد . از اين جهت در اين مجموعه تنها به برخى از فرمايشات آن حضرت اشاره مىشود .
با گذرى كوتاه در بوستان كلام آن حضرت در طول حركت و نهضتخونين عاشورا موضوعات ذيل به خوبى به چشم مىخورد .
1- معرفى شخصيت و جايگاه خود به عنوان فرزند آخرين پيامبر الهى و امام بر حق جامعه .
2- تبيين اهداف و رسالتهاى خود به عنوان جانشين رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله .
3- پرده بردارى از روح حاكم بر دولتمردانى كه به دروغ خود را جانشين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قلمداد مىكردند .
عمدتا اين شعارها با مضامين فوق در سه بخش اساسى كلام آن حضرت تجلى يافت .
اين سه بخش عبارت بودند از:
منظور از خطبهها، سخنانى است كه آن حضرت در برابر ديگران ايراد فرمود . اين خطبهها كه در تبيين ماهيت قيام امام حسين عليه السلام و اهداف آن حضرت نقش دارند، بخشى در ابتداى قيام و در طول راه و بخشى در ميدان كارزار بيان شده است . در ذيل به نمونههايى از بيانات آن حضرت اشاره مىشود .
آن حضرت هنگام خروج از مكه به سوى عراق فرمودند: «خط الموت على ولد آدم مخط القلادة على جيد الفتاة; (7)
به راستى مرگ براى فرزندان آدم همان اندازه زيباست كه گردنبند بر گردن دختران جوان .»
از الفباى بر جسته نهضت عاشورا و از روحيات والاى حسين بن على عليهما السلام و يارانش كه از همان ابتداى راه به خوبى به چشم مىخورد، عنصر «شهادتطلبى» يعنى مرگ در راه خدا بود . و اين يعنى اتصال به عزيز مطلق و دميدن روح عزتخواهى در جوامع انسانى .
امام حسين عليه السلام در اين كلام نورانى به اين حقيقتبزرگ به نحوى تصريح كرده است كه اين نحو مردن، بهترين نوع مردن است .
و همين حقيقت را در مواجهه با فرزدق اينگونه تصوير نموده است:
فان تكن الدنيا تعد نفيسة
فدار ثواب الله اعلى وانبل
وان تكن الابدان للموت انشات
فقتل امرء بالسيف فى الله افضل (8)
«گرچه دنيا نفيس شمرده مىشود ولى خانه ثواب خداوند بلندتر و بزرگ مرتبهتر است . و گرچه بدنها براى مرگ خلق شدهاند ولى كشته شدن مرد با شمشير در راه خدا با فضيلتتر است .»
امام حسين عليه السلام پس از برخورد با سپاه حر، اهداف حكومتخود را با صراحت تمام اين گونه بيان كرد:
«انه قد نزل من الامر ما قد ترون وان الدنيا قد تغيرت وتنكرت وادبر معروفها . . . الا ترون ان الحق لا يعمل به والباطل لا يتناهى عنه; (9) چيزى پيش آمد كه مىبينيد و بىگمان دنيا دگرگون و زشتشده است و نيكى آن پشت كرده [و از بين رفته] است . . . آيا نمىبينيد كه به حق عمل نمىشود و از باطل دورى نمىشود؟»
آن حضرت، حركتسياسى خود بر ضد حكومتيزيد را به تكليف شرعى و امر به معروف و نهى از منكر و احياى سنت پيامبر صلى الله عليه و آله پيوند داد، تا ضمن مشروعيتبخشيدن به قيام خود، تعريضى به نامشروع بودن خلافتيزيد و تعارض آن با سنت نبوى داشته باشد و به همين دليل در جاى ديگر فرمود: «انا لله وانا اليه راجعون وعلى الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد; (10) «انا لله و انا اليه راجعون» . زمانى كه امت گرفتار سرپرستى چون يزيد شوند، با اسلام بايد وداع كرد .»
چرا كه در فرهنگ عاشورا، حاكميت ظلم يزيدى بزرگترين منكر اجتماعى است و مبارزه براى حاكم ساختن حق و قطع سلطه و ستم، معروفى عظيم است .
امام حسين عليه السلام در كربلا خطاب به ياران خود، يكى ديگر از پردههاى اسرار قيام خود را اينگونه كنار زده مىفرمايد: «انى لا ارى الموت الا سعادة والحياة مع الظالمين الا برما; (11)
من مرگ را جز خوشبختى و زندگى با ستمكاران را جز بدبختى نمىبينم .»
بدون ترديد شهادت مظلومانه امام حسين عليه السلام و يارانش در كربلا تاثير شگرفى در بيدارى و حركت آفرينى جامعه اسلامى داشت و خونى تازه در رگهاى جامعه اسلامى دواند و جو نامطلوب را شكست و امتداد آن حماسه، در طول تاريخ جاودانه ماند .
و اين همان سعادت راستين است كه امام حسين عليه السلام آن را در شهادت مىبيند . آن حضرت، همين مضمون را در كلامى ديگر اينگونه بيان كرد: «لا اعطيكم بيدى اعطاء الذليل ولا اقر اقرار العبيد; (12)
دستخود را مانند انسان ذليل به شما نمىدهم و مانند بردگان اقرار نمىكنم .»
آرى از مهمترين درسهاى نهضت كربلا، آزادگى و حريت و تن به ظلم ندادن و اسير ذلت نشدن است .
آن حضرت با اين بيانات راه خويش را به همگان معرفى كرد و خود را از قبول ذلت مبرا و حقيقت عزت را در رفتار و سخنان خود متجلى ساخت و چنان تصويرى از آزادگى و عزت بر صفحه تاريخ به رشته تحرير درآورد كه تا قيام قيامت مقصد و ماواى عزت خواهان جهان در هر مكتب و مذهبى باشد .
و آنگاه آن شعار جاودانه تاريخ شرف صدور يافت كه: «هيهات منا الذلة; (13) ذلت از ما دور است .»
و اين شعار هرگز در قفس تنگ زمان و مكان نگنجيد، كه فريادى برخاسته از عمق فطرت عزتخواهى انسانهاى حقيقت طلب است و همچنان با تاسى به آن رادمرد تاريخ، همواره آن را شعار پرچم قيامشان قرار دادهاند .
و به راستى اين شعار است كه مىتواند تحقق بخش آزادى و آزادگى در بين جوامع بشرى، در عصر تاريكيها و ذلتها باشد .
اگر امروزه عاشورا از زندهترين شعارهاى شيعه محسوب مىشود، بخشى را مرهون شعارهاى تابناك و حيات بخش حسين بن على عليهما السلام و ياران آن حضرت است .
بخشى از شعارهاى عاشورا در قالب رجزهاى امام حسين عليه السلام در ميدان كارزار بيان شده است .
«رجز» نام يكى از انواع شعر عربى است كه نوعى تحرك و روانى در آن وجود دارد .
در دوران جاهليت از اين وزن شعر، بيشتر در اشعارى كه جنبه مبارزه، دشنام يا تفاخر داشت استفاده مىشد . بكارگيرى اين وزن و آهنگ در شعرهاى حماسى كه مبارزان در ميدانهاى جنگ مىخواندند سبب شده كه به آن اشعار رجز گويند .
برخى از رجزهاى حضرت امام حسين عليه السلام عبارتند از:
«مرگ بهتر از پذيرش ننگ است و ننگ و عار بهتر از داخل شدن در آتش است .»
مضمون اين شعر، به شعر فارسى چنين است:
اگرچه بخشى از اشعار امام حسين عليه السلام به عنوان رجز مطرح شده است، ولى برخى ديگر از اشعار آن حضرت نيز به عنوان شعار مطرح است و شمردن آنها جزو رجز كار مشكلى است . كوتاه سخن اينكه ازحسين بن على عليه السلام نيز شعرهاى فراوانى غير از رجز نقل شده است .
يكى از شعرهاى آن حضرت چنين است:
شاعرى پارسىگو مضمون اين فرمايشات را اينگونه بازگردان كرده است:
علاوه بر اهدافى كه مورد اشاره قرار گرفت، يكى ديگر از اهداف حسين بن على عليه السلام حمايت از عرض و ناموس و عترت خويش بود كه ضمن اشعارى در اينباره چنين مىفرمايد:
«وقتى كه انسان براى فرزندان و آبرو و خاندانش حامى نيابد، شخص لئيم باعث آن است . در مقابل آنچه يزيد فردا از ما طلب خواهد كرد، شناگر درياهاى مرگ در مشرق و مغرب خواهيم بود . چنان ضربتى آتشين فرود مىآوريم و مىزنيم كه اگر شيرى آن را ببيند پا به فرار گذارد .»
سخن را با اين كلام نورانى از آن حضرت به پايان مىبريم كه فرمود:
شاعرى خوش بيان اين سوز دل حسين بن على عليه السلام را اينگونه به رشته نظم كشيده است:
بدون ترديد بقاء و جاودانگى نهضتخونين حسينى در پرتو همين تعليمات نورانى و آرمانهاى الهى است كه اينگونه در تاريخ ثبت و ضبط شده است و چه خونهايى كه براى پاسداشت اين نهضت جهانى بر زمين ريخت و اينك برماست كه گوهر تابناك اين شعارها را در تمام زواياى زندگى خويش تابنده سازيم .
1) ر . ك: راغب اصفهانى، المفردات، ص332 . 2) ر . ك: ثقة الاسلام كلينى، الكافى، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365، 8 جلد، ج1، ص463 . 3) همان، ج4، ص147 . 4) شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا عليه السلام، انتشارات جهان، 1378 ه . ق، 2 جلد، ج1، ص298 . 5) شيخ طوسى، مصباح المتهجد، مؤسسة فقه الشيعه، 1411 ه . ق، ص 774 . 6) ر . ك: لسان العرب، ج4، ص413 . 7) سيد بن طاوس، اللهوف، انتشارات جهان، 1348 ه . ق، ص60 . 8) همان، ص 32; بحار الانوار، ج 44، ص 374 . 9) على بن عيسى اربلى، كشف الغمه، مكتبة بنى هاشم، تبريز، 1381 ه . ق، ج2، ص32 . 10) اللهوف، ص24 . 11) محمد بن شهرآشوب مازندرانى، مناقب آل ابى طالب، موسسه انتشارات علامه، 1379 ه . ق، 4 جلد، ج4، ص68 . 12) شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص97 . 13) اللهوف، ص97 . 14) المناقب، ج4، ص68 . 15) علامه مجلسى، بحارالانوار، ج45، ص49 . 16) ابومنصور احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، نشر مرتضى، ج2، ص301 . 17) مقتل الحسين لابى مخنف، ص25; ينابيع المودة، ص402 .