بهاءالدين خرمشاهى
با خاطرى مجروح و جانى بىروح، اين سوگنامه را به خامه اندوه براى بثّ شكوى، با درد و دريغ از درگذشت قرآنشناسى والا، و اديبى دانا و نستوه، خادم علوم قرآن و خبره «ترجمان وحى»، شادروان استاد جواد حديدى (قم، 5 آذر 1311 ـ تهران، 28 مرداد 1381ش) كه در زبان و ادب سه زبان فارسى، عربى و فرانسوى، صاحبنظرى صائبنظر، و گنجور گنجگوهر بود، براى بيان شمهاى از فضل و فضايل او، و اشاره به كار و كارنامه ماندگارش، و ملكات ملكوتى فرشتهوارش مىنگارم. گويى اين شعر معروف عربى كه مقام ضرب المثل يافته در شأن اوست:
حضور او در حيات پربار هفتاد سالهاش، كه نيم قرن در خدمت به فرهنگ اسلام و ايران، در دانشگاه مشهد (به ويژه پس از اخذ درجه دكترا در ادبيات فرانسه از دانشگاه سوربن، با تدريس ادبيات تطبيقى و زبان ادب فرانسه در دهه چهل) و سپس مركز نشر دانشگاهى [به مديريت استاد دكتر نصراللّه پورجوادى، از كوشاترين مديران فرهنگى امروز، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسى و شوراى عالى انقلاب فرهنگى] (با تأسيس و تدوين و طبع و نشر مجله فرانسه زبان لقمان) و همكارى و نظارت در تدوين 24 متن زبان و ادب فرانسه، و نيز همكارى با مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى خارجى [به مديريت و نظارت علمى حجة الاسلام والمسلمين، استاد محمد نقدى]، و در شش سال پايانى عمر پربار و بركتش با فرهنگستان زبان و ادب فارسى [به مديريت كارآمد و شوقانگيز استاد دكتر غلامعلى حدّاد عادل] گذشت و حاصلش تاكنون ترجمه بيش از ده كتاب كم نظير و يكصد مقاله [براى
فرهنگ آثار: مرجعى كم نظير، به سرپرستى استاد رضا سيدحسينى: (با همكارى استادان ابوالحسن نجفى، استاد احمد سميعى گيلانى، و استاد اسماعيل سعادت، هر سه از اعضاى عالىمقام فرهنگستان زبان و ادب فارسى)] و ويرايش حدودا هشتصد مقاله براى دايرة المعارف بزرگ اسلامى [به سرپرستى يكى از مديران برجسته فرهنگى امروز استاد سيدكاظم موسوى بجنوردى] و دريافت شش جايزه علمى-فرهنگى ايرانى و خارجى بوده است، اينك غيابش را ــ كه از دارالغرور به دارالقرار و از حيات عاريت، به حيات طيّبه جاودانه پيوسته است ــ براى ما همكاران دردمند، و خانواده داغديده جليلش، و خانواده بزرگتر: جامعه علمى و فرهنگى كشور، دلشكن و دشوار ساخته است.
در دو نهاد علمى، يكى مركز ترجمه قرآن مجيد، و ديگر فرهنگستان زبان و ادب، هفت سال افتخار همكارى مستمر با ايشان داشتم. به واقع دانشورى سختكوش ــ حتى در واپسين سالهاى عمر و در اوج فرسودگى و رنجورى از بيمارى بىامان ــ و اينگونه جامع فضل و فروتنى، كم ديده بودم. وقتى با خبر از گرفتارىها و كمفرصتى و پركارى و مسئوليتهاى عديدهاش، با بيم و اميد از ايشان درخواست كردم مقالهاى درباره ترجمههاى فرانسوى از قرآن كريم، براى درج در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى كه به كوشش اينجانب و همكارى جمعى از قرآن پژوهان تدوين مىشد (شامل 3600 مقاله، در دو جلد دو ستونى، تهران، نشر «دوستان»، 1377ش) بنويسند، چندان خوشرويانه و مشتاقانه پذيرفتند، و با تحقيق عميق نوشتند، كه هرگز خاطره مهرآميزش از يادم نمىرود.
ملكات ملكوتى جز اينها چيست كه يك عمر «رنج خود و راحت ياران طلب» شعار خود ساخته بودند، و وقتى به خدمت استاد نقدى، كه جوياى شخصيتى برجسته بودند كه هم قرآنشناس و هم فرانسهدان باشد، غيابا و حتى شايد با ترك اولاى اخلاقى، بدون در ميان گذاشتن با استاد حديدى و كسب اجازه از ايشان، به قول معروف به «اذن فحوا» گفتم اگر ايشان فرصت داشته باشند و همكارى با مركز ترجمه را بپذيرند، بىشبهه در سراسر ايران، فردى فريد چون دكتر حديدى نداريم، به لطف خدا، كه به صورت خُلق كريم و حسن طلب جناب نقدى جلوهگر شد، اين همكارى سرگرفت و دست كم چهار حاصل محسوس و محصَّل و ماندگار داشت:
1) همكارى در ارزيابى تمامى ترجمههاى فرانسه كه در كتابخانه تخصصى و كمنظير مركز ترجمه، گردآورى شده و نگهدارى مىشود و تنظيم پرونده / شناسنامه علمى براى آنها.
2) نگارش شش مقاله در معرفى شش ترجمه مهم فرانسوى كه در نشريه ترجمان وحى ــ بىشبهه مهمترين و علمىترين نشريه تخصصى مربوط به ترجمه قرآن، نه فقط در ايران، بلكه در جهان اسلام يا اسلامشناسى ــ به تدريج به طبع رسيده است.
3) عضويت در شوراى تحريريه همين نشريه و همكارى فعال با آن، تا به حدّى كه جز مشورتهاى پيش از حروفنگارى، در آخرين مراحل توليد، كل نشريه را (كه هر شش ماه يكبار منتشر مىشود) داوطلبانه و با عشق و غيرت قرآنى، و دقت كمنظير، بازخوانى، و كم و كاستىها را به عالمانهترين وجه برطرف مىكردند.
4) و مهمترين فرآورد همكارى ايشان با مركز ترجمه قرآن، در همت والايى بود كه براى به دست دادن ترجمهاى جديد از قرآن مجيد به زبان فرانسه، كه داراى حاشيههاى لغوى / توضيحى و تفسيرى و واژهنامه دوسويه هم هست، به خرج دادند. استاد دكتر يحيى علوى (قرآنشناس مسلمان شده فرانسوى، داراى دكترا در فلسفه اسلامى از دانشگاه سوربن و استاد دانشگاه مشهد) در اين كار سترگ با ايشان همكارى داشتند. نخستين جلد اين ترجمه كه شامل مقدمهاى مفصل درباره شيوه نوين اين ترجمه است، همراه با متن مقدس قرآن، شامل ترجمه و توضيحات تفسيرى سورههاى فاتحه و بقره در 135 صفحه (متن و ترجمه و حواشى نسبتا كوتاه) و سپس در حدود 300 صفحه توضيحات تفسيرى بر مبناى مهمترين منابع و مراجع اصيل قرآنپژوهى، و در حدود 200 صفحه واژهنامه دوسويه جمعا با كتابشناسى در 619 صفحه از سوى مركز ترجمه قرآن مجيد در سال 1421ق / 2000ممنتشر گرديده و توجه محافل قرآنشناسى داخل و بيشتر از آن، خارج را جلب كرده و چند تن از اسلامشناسان و قرآنشناسان صاحبنظر بر آن نقد و نظر نوشتهاند و مزايا وامتيازات آن را نسبت به ترجمههاى فرانسوى ديگر باز نمودهاند، كه اِن شاء اللّه مهمترين آنها در شمارههاى بعدى همين نشريه به صورت دوزبانى چاپ خواهد شد.
شايد خوانندگان گرامى، از نحوه نگارش اين مقاله تا اينجا، به خاطر اشاره نكردن به زندگينامه كوتاه آن بزرگمرد، شگفتزده باشند. پاسخش چند وجه دارد.
اولاً در قرآن كريم داريم كه «ليس للإنسان اِلاّ ما سعى» (نجم، 39)، سپس به مدلول كلام مولى الموحدين حضرت اميرالمؤمنين على(ع): قيمةُ كلّ امرئ ما يُحسنه (ارزش هركسى به كاردانى اوست) يا كارنامه اوست.
ثانيا شادروان استاد حديدى زندگينامه خودنوشتى (البته از روى فروتنى به صيغه سوم شخص و از خود با نام مستعار «حميد» ياد كردهاند) نوشتهاند كه اندكى هم داستانوار و بسيار جذّاب و خوشخوان است و اطلاعات زندگينامهاى حدودا پنجاه سالهاى در بردارد و عنوانش نگاهى در آينه (تهران، نيلوفر، 1374) است، و خواندنش را به دوستداران ايشان و شيفتگان سلوك علمى و معنوى توصيه مىكنيم.
ثالثا چون تفصيل زندگى ايشان در آن كتاب، رسالهاى كه انجمن آثار و مفاخر فرهنگى همزمان با برگزارى بزرگداشت استاد حديدى در سال گذشته (1380) منتشر كردهاند [و در اينجا بايد از همت استاد و سرور دانشور عالىمقام جناب آقاى محقق رئيس انجمن و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، و عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسى و در فرهنگستان مصر و سوريه كه خود از مفاخر فرهنگى كشور هستند، در ابتكار و اقامه مراسم بزرگداشت براى استادان بزرگ معاصر و تدوين و نشر اينگونه رسالههاى زندگينامه ـ كتابنامهاى عرض سپاس كرد] آمده است، كسانى كه خواهان اطلاعات اجمالى هستند مىتوانند به زندگينامه بسيار كوتاه ايشان در روزنامه ايران شماره مورخ 24/9/1380، و روزنامه اطلاعات (اطلاعات ضميمه، يكشنبه 18 دىماه 1379، ص 6؛ نيز همان نشريه، شماره مورخ 29/5/81؛ و مهمتر از اينها كه بس خواندنى است به مصاحبه مفصلى كه نشريه ارزشمند كتاب ماه، ويژه ادبيات و فلسفه شماره 46-47 (پيوسته) (سال چهارم، شماره 10 و 11، مرداد و شهريور 1380) تحت عنوان «گفت و گو با دكتر جواد حديدى، تلاشى بىنظير در عرصه ادبيات تطبيقى» با شركت استاد حديدى، استاد ابوالحسن نجفى، استاد نصراللّه پورجوادى، استاد محمد خوانسارى (همگى عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسى)، به همت آقاى علىاصغر محمدخانى (سردبير كتاب ماه، ادبيات و فلسفه) انجام گرفته است مراجعه فرمايند. گفتنى است كه در همين شماره از همين نشريه، نقد و معرفى جامعى از كتاب نگاهى در آينه، به قلم آقاى محمدرضا گودرزى تحت عنوان «رنج تن، تعالى روح» و كتابشناسى نسبتا جامعى از آثار تأليفى و ترجمهاى شادروان استاد حديدى با عنوان «كارنامه دكتر جواد حديدى» درج گرديده است. با درود بيكران به روان جاويدان او، و عرض تسليت به همه عزيزان، بزرگان و بزرگوارانى كه در متن مقاله نام بردهايم، و مسئولان نهادهاى ذىربط و خاندان و بازماندگان معظم ايشان.