چه نيروئي غير از خالق توانا ميتواند از خاك تيره و خاموش، انساني متمدن و سراسر نور و لطافت و زيبائي خلق كند؟
در شماره گذشته آفرينش انسان از نظر دانشمندان، اجمالا مورد بررسي قرار گرفت و اينك به سراغ قرآن و احاديث ميرويم تا ببينيم خداوندي كه خود خالق جهان هستي و انسان است؛ در اين باره چه ميفرمايد. وهمچنين نظر خاندان وحي كه پيوسته با خالق هستيبخش در ارتباط بودند، چيست؟
از آياتي كه خداوند متعال در آنها به آفرينش انسان اشاره ميكند، و آن را نشانهاي از عظمت و خلاّقيت خود ميشمارد، آيه بيستم سوره روم و در اين آيه به آفرينش و موادّ اوليه انسان نخستين كه مهمترين نعمت و موهبت الهي به انسان است، توجّه داده شده است. چنانكه ميفرمايد:
«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ».
«يكي از نشانههاي او اين است كه شما را از خاك آفريد و سپس شما انسانهائي شديد كه در روي زمين پراكنده گشتيد».
چرا از ميان اين همه مخلوقات جهان هستي، خداوند متعال آفرينش انسان را كه جزئي از مخلوقات است، نشانهاي از قدرت خلقت خود به حساب ميآورد؟
زيرا كه ديباچه هر كتابي خلاصه و فشرده مطالبي است كه در آن كتاب نوشته شده است. و ديباچه كتاب آفرينش، انسان است كه در هر جمله و صفحه آن كتاب، علوم و فنوني نهفته است و هركدام از آن صفحات، دانش و تخصصّ مخصوص به خود را ميطلبد. مثلاً علم طب انسان را از نظر جسم و تن مورد بررسي قرار ميدهند. و روانشناسي از جهت روان، و فقه از نظر احكام و....
از اميرالمؤمنين علي عليهالسلام نقل شده است كه فرمود:
«اي بشر آيا خيال ميكني كه به ظاهر جِسم كوچكي هستي، در صورتي كه در وجود تو جهاني پر از رمز و راز نهفته است».
«تو يك كتاب آشكاري هستي كه هر يك از حروف و كلمات آن كتاب آشكار كننده نهان خلقت بزرگ است».
واقعا انسان چه مخلوق عجيبي است كه ابعاد گوناگون آن هنوز براي بشر ناشناخته است. چنانكه علي عليهالسلام ميفرمايد: «مَن عرفَ نَفسَهُ فَقد عرف رَبِّهُ» : هركس خودش را بشناسد، خداي خود را شناخته است».
انساني كه كرات مختلف و درياها و خشكيها را تسخير كرده و با پيشرفت سريع علمي خود، دنيا را مانند يك دهكده كوچك قرار داده، و در يك زمان خيلي كوتاه از تمام گيتي باخبر ميشود و اطلاعات علمي خود را در اختيار ديگران ميگذارد و اطلاعات ديگران را بلافاصله دريافت ميكند؛ چگونه از خاكي آفريده ميشود كه يك مادّه بيحركت و خاموش است؟ چه نيروئي غير از خالق توانا ميتواند از خاك تيره، انسان متمدن و سراسر نور و لطافت و زيبائي بيافريند و هوش و ذكاوتي به او عطا كند كه دنيا را به استخدام خود درآورد؟
آيهي ياد شده به دو نمونه از قدرت خلاّقيت خداوند متعال اشاره ميكند:
1. آفرينش انسان از خاك ممكن است اشاره به خلقت اوليه انسان كه مخلوطي از آب و خاك، آنهم از انواع مختلف خاكهاي تيره، قرمز، سبز، سخت، نرم، خشن، ملايم و سخت و...باشد.
يا اشاره به نطفه و غذاي انسان است كه باز از خاك به صورت ميوهجات و سبزيجات و ... به دست ميآيد و با آن غذاها سلّول به وجود ميآيد و از آن سلولها نطفه ساخته ميشود و از نطفه؛ انسان.
دكتر«الكسيس كارل» ميگويد:
«عناصر تشكيل دهنده نطفه انسان ابتدا از فرآوردههاي خاكي مانند: آهن، مس، كلسيم، يد و ... تهيه ميشود كه زمين آنها را به صورت ميوهها و سبزيها درميآورد و گياهان در بدن دامها به لبنيات و گوشت تبديل ميشوند و بدن انسان با استفاده از آنها نطفه و اسپرم را ميسازد».
2. لفظ «إذا» در آيه «فجائيّه» است. و در مواردي به كار ميرود كه كاري يك مرتبه انجام گيرد يعني خداوند قدرت انتشار و توليد مثل به انسان عطا كرد و در مدت كوتاهي نسل بشر زياد شد. كه اگر زمينه توليد مثل و توالد و تناسل را در نهاد انسان قرار نميداد، امكان نداشت نسل بشر رو به افزايش بگذارد.
ميدانيم كه هر سازنده و پديد آورندهاي ابزار و ماده اوليه ميخواهد اما خداوند متعال همه موجودات از جمله انسان را بدون سابقه و ابزار و ماده اوليه آفريد:
«...اِبتدعَ ما خلقَ بِلا مِثالٍ سَبَقَ و لا تَعَبٍ و لا نَصَبٍ و كُلّ صانِعِ شَيءٍ فَمِنْ شَيءٍ صَنَعَ و اللّهُ لا مِنْ شَيءٍ صَنَعَ ما خَلَقَ...»
«... خدا هرچه آفريده، ابتكاري و بدون سابقه بوده، نقشهاي از پيش در ميان نبوده و رنج و تلاشي تحمل نكرده، هر سازندهاي مايه و موادّ اوليّهاي ميخواهد كه از آن چيزي بسازد؛ ولي خدا بيمايه و مواد اوليّه همه چيز را آفريد...».
خداوند متعال در مورد خلقت اوليّه انسان در آيات متعددي با لفظ «تراب» و «طين» تعبير آورده و بيان فرموده است كه انسان را ابتداءً از خاك آفريده است.
چنانكه در اين باره جريان حضرت عيسي عليهالسلام را با آدم عليهالسلام كه كاملاً مستقل، و از خاك به وجود آورده، مقايسه ميكند و ميفرمايد: «إِنَّ مَثَلَ عِيسي عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب...». اين آيه تصريح دارد بر اين كه حضرت آدم عليهالسلام مستقلاً از خاك گرفته شده زيرا كه قرآن براي آدم نه پدري قايل است و نه مادري. و تبدّل انسان از موجودات ديگر را نفي ميكند و ميفرمايد: «بَدأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِين...» «خداوند انسان را ابتداءً از خاك آفريد». حالا خاك چه مراحلي را پشتسر گذاشته، در آيات متعدد متذكّر ميشود مانند: سورههاي سجده:7 - مؤمنون: 12 - حجر: 26 - الرحمان: 14 كه حاكي از مراحل خاك، گِل و لاي، گِل خشكيده(مانند سفال)، گِل چسبنده و ....است.
اميرالمؤمنين علي عليهالسلام در اين زمينه ميفرمايد:
«خداوند مقداري خاك از قسمتهاي سخت و نرم زمين، و خاكهاي مستعد، شيرين و شورهزار آن گرد آورد، و آب بر آن افزود تا گلي خالص و آماده شد، و با رطوبت، آن را بهم آميخت تا به صورت موجودي چسبناك درآمد و از آن صورتي داراي اعضاء و جوارح، پيوستگيها، گسستگيها آفريد، آن را جامد كرد تا محكم شود و صاف و محكم و خشك ساخت تا وقتي معلوم و سرانجامي معين. و آنگاه از روح خود در او دميد، و داراي افكاري قرار داد كه به وسيله آن در موجودات تصرف نمايد، به او جوارحي بخشيد كه به خدمتش پردازد و ابزاري عنايت كرد كه وي را به حركت درآورد، نيروي انديشه به او بخشيد كه حق را از باطل بشناسد، و همچنين ذائقه، شامّه و وسيله تشخيص رنگها و اجناس مختلف در اختيار او قرار داد و او را معجوني از رنگهاي گوناگون و مواد موافق و نيروهاي متضاد و اخلاط مختلف حرارت، برودت، رطوبت، يبوست، ناراحتي و شادماني ساخت.
«عبداللّه بن يزيد بن سلام» از پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله در مورد آفرينش آدم و اين كه چرا «آدم» ناميده شد، پرسيد. پيامبر صلياللهعليهوآله فرمودند:
براي اين كه از خاك و گرد و غبار روي آن آفريده شده است. گفت: آيا آدم از تمامي خاكها آفريده شد، يا از يك نوع از خاك؟ فرمود: بلكه از تمامي خاكها، زيرا كه اگر از يك نوع خاك آفريده شده بود، همديگر را نميشناختند، و همه با يك قيافه آفريده ميشدند. گفت: آيا در دنيا مَثَلي براي انسانها هست؟ فرمود: خاك؛ چرا كه خاك انواع و اقسامي دارد: خاك سفيد، سبز، سرخ مايل به سفيدي، غبارآلود(سفيد كدر)، سرخ، صاف، سرد، شورهزار، خشن، نرم. لذا مردم هم مانند خاكها نرم، خشن، سفيد، زرد، سرخ، و .... به رنگ خاكهاآفريده شدند.
پس حيات و هستي، نشانهاي از قدرت بيچون و چراي الهي است و به هيچوجه جنبه مادي ندارد.