ـ امـام بـاقـر عـلـيه السلام چون وفات اميرالمؤمنين صلوات اللّه عليه فرا رسيد به فرزندش حسن فرمود: نزديك من بيا تا رازى را كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به من گفت به توبگويم و آنچه را به من امانت سپرد به تو بسپارم سپس , اين كار را كرد.
ـ سـلـيـم بـن قيس : زمانى كه اميرالمؤمنين عليه السلام به فرزند خود حسن عليه السلام وصيت مـى كرد من حاضر بودم او حسين عليه السلام و محمد (بن حنفيه ) و همه فرزندان و سران پيروان خود و خانواده خويش را بر وصيتش گواه گرفت آن گاه كتاب وسلاح را به او تحويل داد.
ـ پـيـامبر خدا صلى اللّه عليه و آله حسن از من است و من ازاويم هر كه او را دوست بدارد خداوند دوستش دارد حسن و حسين دو سبط از اسباط هستند.
ـ مـقـدام بن معد يكرب و عمرو بن اسود به قنسرين رفتند معاويه به مقدام گفت : خبر دارى كه حسن بن على وفات يافته است ؟
مقدام كلمه ((انا للّه وانا اليه راجعون )) را به زبان آورد معاويه به او گـفـت : آيـا ايـن را مـصـيبت مى دانى ؟
! مقدام پاسخ داد: چگونه مصيبت ندانم حال آن كه پيامبر خداصلى اللّه عليه و آله او را بر زانوى خود نشاند وفرمود: اين از من است .