! در آن حدود الهى فرو گذاشته مى شود, اموال دست به دست مى شود, با دوستان خدا دشمنى مى شود و دشمنان خدا به دوستى گرفته مى شوند؟
! عرض كـرديـم : [ اى امـيـر مـؤمـنـان ] اگـر آن زمـان را درك كرديم ما چه كنيم ؟
فرمود: مانند ياران عيسى عليه السلام باشيد كه با اره پاره پاره و بر چوبه دار آويخته شدند مردن در راه طاعت خداى عزوجل بهتر است از ندگى كردن بامعصيت او.
ـ با آن كه در ميان شما عالمان و فقيهان , والا گهران , فرزانگان , قرآن دانان , شب زنده داران و آباد كـنـنـدگان مساجد با تلاوت قرآن هستند, آيا از اين كه بيخردان و بدكاران فرومايه شما بر سر به دسـت گـرفـتـن حـكـومـتتان با شما كشمكش و ستيزه مى كنند به خشم نمى آييد و اندوهناك نمى شويد؟
!.
آنچه كه ((خوددارى از قيام )) را روا مى دارد.
ـ امـام صـادق عـلـيـه السلام اى سدير! به خدا قسم اگر تعداد شيعيانم به اندازه اين بزغاله ها بود نشستن را روا نمى دانستم [سدير گويد:] ما فرود آمديم و نماز خوانديم و چون از نمازفارغ شديم به بزغاله ها نگاه كردم و آنها را شمردم هفده راس بود.
ـ امـام باقر عليه السلام اگر براى يارى امام به شمار اهل بدر, سيصد و سيزده تن گردآيند واجب است بر او كه قيام كند و اوضاع راتغيير دهد.
ـ امام صادق عليه السلام به مفضل بن قيس فرمود: شمار شيعيان ما در كوفه چقدر است ؟
گفت : عـرض كـردم پـنجاه هزار, پيوسته ازمن مى پرسيد تا آن كه فرمود: به خدا قسم دوست داشتم در كوفه بيست و پنج نفر باشند كه مقام و موقعيت ما را بشناسند و درباره ماجز حق نگويند.