ـ امـام عـلـى (ع ) : تـنـهـا آن كـس سـزاوار نـام خـاموشى است , كه بر جواب گفتن توانا باشد و گرنه (اطلاق ) درماندگى به او سزاوارتر است .
ـ امام رضا(ع ) : چه نيكوست آن خاموشى كه از روى درماندگى (در سخن گفتن ) نباشد وپرگو را لغزشهاست .
ـ امام على (ع ) : خاموش باش , نه از روى درماندگى .
ـ سخن گفتن به حق , بهتر است از درماندن و خاموشى .
ـ سـخـن گـفتن ميان دو خصلت بد جاى گرفته است : پرگويى و كم گويى , پرگويى به ياوه گويى مى انجامد و كم گويى , درماندگى و ناتوانى (از بيان مقصود) است .
ـ در فـروبـسـتـن زبـان از حـكـمـت خـيـرى نـيـسـت , همچنان كه در ندانسته سخن گفتن خيرى نمى باشد.
ـ در توصيف پيامبر(ص ) , مى فرمايد : سخنش گويا و روشنگر بود و سكوتش زيان .
ـ در تـوصـيـف اهـل بيت (ع ) , مى فرمايد : آنان كسانى هستند,كه حكمشان (بردباريشان ) شمارا از دانـشـشـان آگـاه مـى سـازد و سـكـوتـشـان از سـخـنـشـان و ظـاهـرشان از باطنشان , با دين مـخـالفت نمى كنند و در آن با يكديگر اختلاف نمى ورزند , زيرا دين در ميان آنان گواهى راستگو وخاموشى گوياست .
ـ نيز در توصيف اهل بيت (ع ) , مى فرمايد : آنان مايه حيات دانش اند و مرگ نادانى .
بـردبـارى ايـشـان شـمـا را از دانـشـشـان آگاه مى سازد و آشكارشان از نهانشان وخاموشيشان از گفتارحكيمانه شان .
ـ قرآن امر كننده ( به كار نيك و) بازدارنده (از كار بد) است و خاموشى گوياست .
ـ امـام صادق (ع ) : هر صنعتگرى براى جلب مشترى ناگزير از داشتن سه خصلت باشد : دركارش مـهـارت داشـته باشد , در كارش امانتدار باشد و رضايت خاطر كسى را كه به او سفارش كارداده است , به دست آورد.
ـ امـام صـادق (ع ) : صنعتگران اگر سراسر شب را كار كنند , در آمدى كه به دست مى آورندحرام است .
ـ هـركـه سـراسر شب را به كسب و كار پردازد و حق بهره چشم را از خواب به آن ندهد , آن درآمد حرام است .
ـ امام على (ع ) : مصيبتها , به يكسان ميان مردم تقسيم شده است .
ـ امام حسن (ع ) : مصيبتها , كليدهاى اجرند.
ـ امـام بـاقـر(ع ) بـه مـردى كـه نـزد ايـشان از داغ فرزندش شكايت كرد , فرمود : مگر نمى دانى كه خداوند از مال مؤمن و از فرزندان او بهترينش را بر مى گزيند , تا بدين وسيله به وى اجر دهد.
ـ امام على (ع ) در پاسخ به پرسش از سخت ترين مصيبتها , فرمود : مصيبت دينى .
ـ امـام بـاقـر(ع ) : مصيبتى چون بى خردى نيست و بى خرديى چون كم يقينى نيست وكم يقينيى چون نداشتن ترس از خدا نيست و خدا ناترسيى چون غم نخوردن بر نداشتن ترس ازخدا نيست و هـيـچ مـصـيـبـتى چون اين نيست كه گناهت را دست كم گيرى و به حالتى كه در آن هستى , خرسند باشى .
ـ امام على (ع ) : بزرگترين مصيبت و بدبختى , شيفتگى به دنياست .
ـ بزرگترين مصيبت , نادانى است .
ـ از سخت ترين مصيبتها , غلبه نادانى (بر انسان ) است .
ـ از بزرگترين مصيبتهاى نيكان , نياز آنها به مدارا كردن با بدان است .
ـ امام صادق (ع ) در هنگام مصيبت , مى فرمود : سپاس خداى را كه مصيبت مرا در دينم قرارنداد.
سخت تر گرداند و خداى را بر كارى سپاس كه او خواست آن كار بشود و شد.
ـ امـام صـادق (ع ) بـه مـردى كـه در مـرگ فـرزنـدش سخت بيتابى مى كرد , فرمود : اى مرد! تو درمصيبت كوچك بيتابى مى كنى و از مصيبت بزرگ غافلى ! اگر براى آن جايى كه فرزندت رفت , آماده بودى هرگز براى او بيتابى نمى كردى .
آن روز بزرگتر از مصيبت فرزند توست .
ـ در مـعـناى تسليت دادن , فرمود : اگر مرگ اين ميت تو را به پروردگارت نزديك يا ازگناهت دور كرده باشد , اين مصيبت نيست , بلكه براى تو رحمتى و نعمتى است , اما اگر مرگ او تو را پند نـداده و از گـنـاهـت دور نـكـرده و بـه پروردگارت نزديك نساخته باشد , مصيبت سختدلى تو بزرگتر از مصيبت مرگ ميت توست , اگر خداشناس باشى .