میزان الحکمه

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

جلد 8 -صفحه : 518/ 298
نمايش فراداده

14907- عنه عليه السلام : صاحبُ السُّلطانِ كَراكِبِ الأسَدِ ؛ يُغبَطُ بمَوقِعِهِ ، و هو أعلَمُ بِمَوضِعِهِ . (1)

14908- عنه عليه السلام : رُبَّ مُستَقبِلٍ َيوما ليسَ بِمُستَدبِرِهِ ، و مَغبوطٍ في أوَّلِ لَيلِهِ قامَت بَواكِيهِ في آخِرِهِ . (2)

14909- عنه عليه السلام : إنَّ الدنيا دارُ فَناءٍ و عَناءٍ ، و غِيَرٍ و عِبَرٍ ... و مِن غِيَرِها أنّكَ تَرَى المَرحومَ مَغبوطا ، و المَغبوطَ مَرحوما ، ليس ذلكَ إلاّ نَعيما زَلَّ (زالَ) ، و بُؤسا نَزَلَ . (3)

14910- عنه عليه السلام ـ في صفةِ المَأخوذِ علَى الغِرَّةِ عندَ المَوتِ ـ : ...

و يَزهَدُ فيما كانَ يَرغَبُ فيه أيّامَ عُمُرِهِ ، و يَتَمَنّى أنَّ الذي كان يَغبِطُهُ بها و يَحسُدُهُ علَيها قد حازَها دُونَهُ ! (4)

14911- عنه عليه السلام ـ مِن كتابِهِ إلى معاويةَ ـ : ...

فَاحذَرْ يوما يَغتَبِطُ فيهِ مَن أحمَدَ عاقِبَةَ عَمَلِهِ ، و يَندَمُ مَن أمكَنَ الشيطانَ مِن قِيادِهِ فلَم يُجاذِبْهُ . (5)

14907- امام على عليه السلام : نديم پادشاه، مانند كسى است كه بر شير سوار باشد :

مردم به موقعيت او غبطه مى خورند، اما او خود بهتر مى داند كه در چه جايگاهى است.

14908- امام على عليه السلام : چه بسيار كسانى كه روزى را آغاز كردند، اما آن را به پايان نبردند و چه بسيار كسانى كه در آغازِ شب نكو حال بوده، اما در پايان شب گريه كنندگانشان بر آنان گريستند.

14909- امام على عليه السلام : دنيا سراى نيستى و رنج و دگرگونيها و عبرتهاست... از نمونه دگرگونى و ناپايدارى دنيا، اين است كه شخصى را مى بينى كه تا ديروز مورد ترحّم بود و امروز به حال او غبطه مى خورند و يا شخصى تا ديروز به حالش غبطه مى خوردند و امروز برايش دلسوزى مى شود؛ اين نيست مگر از آن رو كه نعمتى از دست رفته و بينوايى و مصيبتى نازل شده است.

14910- امام على عليه السلام ـ در وصف كسانى كه غافلگير مرگ شده اند ـ فرمود : ... و به آنچه همه عمرش راغب و شيفته آن بود، بى ميل و رغبت مى شود و آرزو مى كند كه كاش آن كس كه حسرت او را مى خورد و بر وى حسادت مى ورزيد، اين اموال را گرد آورده بود، نه او!

14911- امام على عليه السلام ـ در نامه خود به معاويه ـ نوشت : ... پس بترس از روزى كه در آن روز آن كه پايان كار خود را نيكو گردانيده شادمان است . و كسى كه زمام اختيار خويش را به دست شيطان داده و با او ستيز نكرده، پشيمان مى شود.

1-نهج البلاغة : الحكمة 263.

2-نهج البلاغة : الحكمة 380.

3-نهج البلاغة : الخطبة 114.

4-نهج البلاغة : الخطبة 109.

5-نهج البلاغة : الكتاب 48.