میزان الحکمه

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

جلد 13 -صفحه : 248/ 192
نمايش فراداده

دسـتـه دوم كسانى هستند كه شمشير از نيام بيرون كشيده و شر و بدى خويش را آشكارساخته و سـواره هـا و پـياده هاى خود را بسيج كرده اند خود را براى فتنه و آشوب آماده ساخته و به خاطر به دسـت آوردن مـال و منالى , ياسالارى بر دسته اى و يا نشستن بر كرسى ومنبرى , دينشان را زير پا گـذاشـتـه انـد و چـه بـدسودايى است كه دنيا را بهاى جان خود بدانى وآن را به جاى آن چه نزد خداوند دارى برگزينى .

دسته سوم كسانى هستند كه با كار آخرت دنيا را مى جويند و بر آن نيستند تا با كار دنيا,آخرت را به دست آورند با فرو انداختن سرهايشان فروتن نمايى مى كنند, و با آهسته قدم برداشتن خود را با وقار نشان مى دهند و باجمع كردن دامن هايشان خويش را پاك وپرهيزنده از نجسى جلوه مى دهند و به امانتدارى و درستكارى تظاهر مى كنند و پرده خدا راوسيله اى براى ارتكاب گناهان قرار مى دهند .

دسـتـه چهارم كسانى هستند كه ضعف وزبونى و نداشتن اسباب و امكانات , آنان را ازطلب مقام و ريـاست دور ساخته و از آن رو كه كارى از ايشان برنمى آيد به حالى كه دارند باقى مانده اند و نام آن را قـنـاعـت و خرسندى نهاده وخود را به لباس زاهدان درآورده اند, در حالى كه شب و روز آرام و قرار ندارند و اهل زهد وقناعت نيستند.

و (از ايـن گـروهـهـا كـه بـگذريم ) مردانى چندباقى مى مانند كه ياد بازگشتگاه ديدگانشان را (ازلـذات ايـن دنـيـا) فـرو بـسته و ترس صحراى محشراشك هايشان را روان ساخته است , يكى از مـردم گـريخته كنج عزلت گزيده است , ديگرى ترسان و مقهور گشته , يكى خاموش و لگام زده اسـت ,ديـگـرى انـدوهـگين و دردمند است و به خاطرتقيه (و ترس از ستمگران ) در گمنامى به سـرمـى بـرنـد و خـوارى آنـان را فـرا گـرفـتـه اسـت چـنـان است كه در دريايى شور و تلخ فرو رفـتـه اند ,دهان هايشان بسته و دل هايشان مجروح است ,از بس پند و اندرز داده اند خسته و دلگير شـده انـد,چندان مقهور شده اند كه (در ميان مردم ) خوار وبى قرب گشته اند و به قدرى از ايشان كـشته شده كه شمارشان كاستى گرفته است پس , بايد كه دنيادر ديده شما كوچكتر و پست تر از تـفـالـه بـرگ درخـت سـلم (كه براى دباغى پوست به كارمى رفته است ) و ناچيزتر از ريزه هاى دم قـيـچـى بـاشـد, از حال پيشينيان خود پند گيريد پيش ازآن كه آيندگان از حال و روز شما پند گيرند.