علامه طباطبائى در الميزان مى نويسد.
از جـمـلـه ايراداتى كه به پيامبر(ص ) گرفته اندموضوع تعدد همسران آن حضرت است گفته اند :چـنـد هـمـسـر داشـتـن به خودى خود به معناى سيرى ناپذيرى شهوى و تسليم در برابر غريزه شهوت است و پيامبر(ص ) به قانون چهار همسرى هم كه براى امتش قرار داده بسنده نكرد و نه زن اختيار كرد.
اين موضوع به آيات پراكنده و فراوانى درقرآن مربوط مى شود و بحث همه جانبه از اين موضوع بايد در هنگام سخن از آيه مربوط به آن صورت گيرد و از اين رو گفتار مفصل در اين باره رابه جاهاى مناسب آن حواله مى دهيم و در اين جافقط اشاره اى اجمالى به آن مى كنيم .
لازم اسـت تـوجـه ايـن اعـتـراض كـنـنـده خرده گير رابه اين نكته جلب كنيم كه داستان تعدد زوجـات پيامبر(ص ) به اين سادگى ها هم نيست كه بگوييم آن حضرت چنان دلباخته و شيفته زن بـود كـه تـعـدادزنان خود را به نه عدد رساند بلكه انتخاب آنان ازسوى پيامبر در طول حياتش به شـيـوه خاصى بوده است , زيرا آن حضرت براى اولين بار با خديجه ـ رضى اللّه عنها ـ ازدواج كرد و بـيست و اندى سال يعنى دو سوم عمر شريف خود بعد از ازدواج را به آن بانو بسنده كرد كه سيزده سـال آن بـه بعد از نبوتش و پيش از آن كه از مكه هجرت كند مربوط مى شودآن حضرت سپس به مدينه مهاجرت كرد و به تبليغ رسالت و اعلاى كلمه دين پرداخت و بعد از آن بازنان چندى ازدواج نـمـود كه برخى از آن ها باكره بودند و برخى بيوه , برخى جوان بودند و برخى پيرو برخى ميانسال نـزديـك بـه ده سال به اين روش ادامه داد و پس از آن , به استثناى زنانى كه در عقدازدواج ايشان بـودنـد, ازدواج بـا هـر زن ديـگرى بر اوحرام شد پيداست كه اين اقدام با اين ويژگى ها, به صرف مـوضـوع زن دوستى و عشق به زنان و علاقه به ارتباط با زنان توجيه پذير نيست , زيرا شروع وپايان اين شيوه اين ادعا را نقض مى كند.