پدرى در زمان حياتش مقدارى اموال به پسرانش مى بخشد و بر دخترانش چيزى نمى دهد .
بـعـد از مـرگ پـدرش قطعه زمينى مانده كه زمين شهرى تصاحب نموده و پولش راهم پرداخت نمود , آيا اين پول بين وراث تقسيم مى شود ؟ جواب بسمه تعالى اگـر مقدار زمينى را كه پدر در زمان حيات , از املاك خويش بخشيده است , به قبض اولاد كبير رسيده باشد , (( اگر اولادصغار باشند , قبض لازم نيست )) .
ملك ايشان است .
و نسبت به مقدارى كه باقى مانده بين تمام ورثه بر حسب سهام ارث تقسيم مى گردد , واللّه العالم .
ايا ديه مقتول جزء ما ترك و دارايى اوست ؟ و ايضا تقسيم آن بين ورثه , همچون قانون ارث است ؟ جواب بسمه تعالى ديه جزء ما ترك مقتول است , و مابين وراث به حسب طبقات وقانون ارث تقسيم مى شود , ولى از آن , خويشان مادرى چه برادران و چه خواهران و اولاد ايشان و اجداد مادرى و دايى هاارث نمى برند , واللّه العالم
آيا مهريه زن جزء تركه اوست ؟ و اگر جزء تركه اوست ,شوهر مى تواند به نسبت سهم الارث خود از آن كسر , و مانده مهريه را به ساير ورثه زن ( زوجه خود ) پرداخت نمايد ؟ جواب بسمه تعالى مهريه زن جزء تركه است و شوهر از آن به نسبت سهم الارثش ارث مى برد , واللّه العالم .
زوج و يـا زوجـه اى بـه قـتل رسيده , و آن دو وارث ديگرى ندارند .
بفرماييد آيا : 1ـ ايشان اولـيـاى دم يكديگرند ؟ 2ـ حق دريافت ديه را از قاتل دارند؟ و 3ـ آيا رضايت آنان در قتل يكى از آن دو مانع از قصاص قاتل خواهد بود ؟ جواب بسمه تعالى 1 ـ زوج و زوجـه از حق قصاص ارث نمى برند , 2 ـ حق دريافت ديه را در قتل عمد , در مواردى كه ديـه گـرفـتـه شـده و در قـتـل خـطـايـى دارند , به نسبت سهم الارثى كه دارند .
3 ـ چنان كه گذشت حق قصاص , به آنان ارتباطى ندارد , واللّه العالم .
آيا قاتل مقتول بلاوارث ( قتل عمد ) اعدام مى شود ياخير ؟ و اگر اعدام نمى شود , چرا ؟ جواب بسمه تعالى به ولى امر رجوع مى شود , واللّه العالم .
اگر مرد يا زنى كشته شوند , و يكى از آن دو و چند فرزند ومادر يا پدر زنده باشند , آيا مرد و زن اولياى خون يكديگرمى شوند ؟ اگر اولياى هم نباشند رضايت آنان اثرى دارد ؟ جواب بسمه تعالى در قتل عمد , از اولياى دم نيستند , ولى در قتل خطايى از ديه ارث مى برند , و در جايى كه به آنها ارتباطى ندارد , رضايت آنها وعدم رضايت بى اثر است , واللّه العالم .
تقسيم ارث بين سه فرزند و يك مادر ـ در صورتى كه وصيتى نباشد ـ چگونه است ؟ جواب بسمه تعالى ارث مادر ميت يك ششم است .
و همسر از زمين ارث نمى برد .
واز قيمت بنا و ما بقى يك هشتم را ارث مـى بـرد .
و باقى مانده بين فرزندان تقسيم مى شود .
و هر پسر دو برابر يك دختر ارث مى برد , واللّه العالم .
آيـا پـسـر بـزرگ كـتابهاى نفيس پدر , مانند بحار الانوار و جزآن , همچنين وسيله نقليه موتورى اختصاصى او را به عنوان حبوه مى برد يا خير ؟ جواب بسمه تعالى كتابهاى ديگر ميت از حبوه نيست .
و وسيله نقليه موتورى هم چنانچه ماشين باشد , از حوه نيست .
و اگر موتور سيكلت باشد ,احوط در آن تصالح با ساير ورثه است , واللّه العالم .
وارث مـقتول غير از ديه يا قصاص , آيا مى تواند مخارج مجلس ختم را از قاتل بگيرد يا اگر مقتول زن كسى بوده ,همسرش مى تواند مخارج ازدواجش را از قاتل بگيرد ؟ جواب بسمه تعالى ديه را مى تواند بگيرد , واللّه العالم .
شخصى با فرزندش در سانحه رانندگى جان دادند , كه اوپدر , همسر و يك پسر دارد , آيا با وجود پدر و پسر , همسرش كه مادر فرزند است , از ديه بچه اش ارث مى برد ؟ جواب بسمه تعالى مادر از ديه فرزند و اموالى كه از پدرش به وى رسيده وهمچنين از ساير اموال فرزند , ارث مى برد , واللّه العالم .
كسى كشته شده و ديه او را وارثان از قاتل گرفته اند .
اكنون ديه مقتول در كجا و براى چه كسى خرج مى شود , آيا زن ميت مى تواند از ديه ارث ببرد ؟ جواب بسمه تعالى ديـه در حـكـم تـركـه مقتول است , و تمام وراث از جمله زن او از آن با رعايت طبقات ارث , ارث مـى بـرنـد , ولـى كـسـانـى كه فاميل مادرى مقتول هستند , مانند دايى و خاله با برادر امى از آن ارث نمى برند , واللّه العالم .
اگـر در عـقد موقت ارث بردن را شرط كند ايا اين شرطجايز مى باشد و ايا در عقد دايمى شرط ارث را لغو كنند ,صحيح است ؟ جواب بسمه تعالى شرط عدم ارث در نكاح دايم فاسد است , و لكن مفسد نكاح نيست .
و شرط ارث در متعه بنابر اظهر نافذ است , واللّه العالم .
اگـر مـيت پسر يا دختر نداشته باشد , ولى نوه داشته باشد ,ايا زوج يا زوجه ثمنيه و ربعيه ببرند چون نوه هم اولاد است ياخير ؟ جواب بسمه تعالى بلى در فرض مزبور زوجه ثمن و يا زوج ربع ارث مى برد , واللّه العالم .
خـانمى ارث پدرى خود را در اختيار شوهرش مى گذارد ووى از درآمدن آن به همراه در آمـد خـويـش صرف زندگى مى كند .
ايا زن مى تواند بدون اجازه شوهر اندكى از اين مال رادر راه خدا صدقه بدهد ؟ جواب بسمه تعالى اگـر زن سهم خود را مطالبه كند و شوهر از پرداخت آن امتناع نمايد , زن مى تواند به مقدار سهم خـود از مال شوهر تقاص كند ,ولى به غير ارحامش بدون اذن شوهر , احتياط مستحب آن است كه صدقه ندهد , واللّه العالم .
كـسى كه مستمرى بگير است .
و يك ساختمان چهار طبقه كه يك طبقه آن را دست يك همسرش داده و ديگرى هم اجاره است .
اگر بين مادر و دو همسر , (( كه از يك زن دو فرزنددختر , و از زن ديگر دو فرزند پسر و يك دختر دارد )) تقسيم شود سهم ارث اينان چگونه است ؟ جواب بسمه تعالى هـمـسرهاى ميت از عرصه بنا ارث نمى برند .
18 قيمت بناى مسكونى ـ به نحوى كه حق بقاى در زمين بدون اجرت را داشته باشد ـ به دو همسر او مى رسد كه بالسويه بين آنها تقسيم مى گردد .
و مـادامـى كـه سـهـم دو هـمـسر از بنا داده نشد18 اجاره آن بنا به نحوى كه ذكر شد به دو همسر مى رسد .
و بقيه بنا و اجاره آن بين مادر ميت و فرزندان او تقسيم مى شود .
16 از بقيه به مادرميت مـى رسد .
و 56 بقيه بين فرزندان ميت تقسيم مى شود .
چون فرض شده است ميت 3 دختر و يك پـسـر دارد آن 56 را به پنج قسمت مى كنند , هر دختر يكى از آن پنج قسمت را مى گيرد و به پسر دوتـا از آن پـنـج قـسمت مى رسد .
و اما مستمرى كه از اداره دولتى و نيز شهريه اموات ـ كه داده مـى شود ـ تابع نظر دهنده است , چنانچه آنها را به كسانى مى دهند كه احتياج داشته باشند , فق ط به آنها صرف مى شود , واللّه العالم .
آيـا اجـازه هست كه شخص در حياتش تمام اموالش را به غير ورثه اش ببخشد و براى ورثه هيچ گونه ارثى نگذارد ؟ جواب بسمه تعالى تمليك تمام اموالش در حال حيات به ديگرى صحيح است , ولى شرعا عمل خوبى حساب نمى شود , واللّه العالم .
آيـا هـمـسر اجازه دارد در سوگوارى شوهر متوفاى خود ازتركه او براى خريد لباس سياه صرف بنمايد ؟ جواب بسمه تعالى تـصرف در مال متوفى قبل از تقسيم يا بدون رضايت وراث جايزنيست , و اگر صغير هستند , ولى شرعى يا قيم بايد اجازه تصرف بدهد .
و اگر بدون تقسيم يا اذن تصرف كرد , ضامن است و بايد بعد از تقسيم , از سهم الارث كم شود , واللّه العالم .
زمين كشاورزى كه پدرم روى آن كار مى كرد , از آن ارباب بود و من آن را از پدرم خريدم .
اينك پس از فوت او ,خواهرانم مدعى ارث هستند , آيا حقى دارند ؟ جواب بسمه تعالى در فـرض مـزبور , نسبت به ملكيت زمين , دختران ميت حقى ندارند , ولى حق اولويت در زمين , چنانچه قبل از موت پدر و دروقتى كه پسر ان زمين را مى خريد متعارف بوده , به مقدارى كه خريد و فروش مى شود به حسب سهام بين ورثه ميت تقسيم مى گردد , واللّه العالم .
دو خواهرم حق ارث خود را با بنده به هشتاد هزار تومان مصالحه نموده اند پس از مدتى به بهانه ترقى ملك , مدعى هستند كه ما مصالحه نمى كنيم , آيا حق به هم زدن آن رادارند ؟ جواب بسمه تعالى در فـرض مـزبور كه دو خواهر ارثيه خود را با برادر مصالحه كرده اند , و چنانچه برادر هشتاد هزار تومان را در همان زمان اداكرد و به قدرى تاءخير نينداخته كه ترقى فاحش پيدا شود ,خواهرها حق بهم زدن مصالحه را ندارند , واللّه العالم .
ميان چند وارث بر سر تقسيم يك خانه اختلاف است .
يكى از آنها به خريد رضايت مى دهد و نه به فروش يا تقسيم ان , حتى به بهايى افزوده تر , چه بايد كرد ؟ جواب بسمه تعالى با فرض امتناع يكى از وراث از تقسيم سهم خود و يا فروش آن به قيمت مناسب , در فرضى كه قابل تـقـسيم باشد , ساير وراث به اذن حاكم شرع سهام را تقسيم مى كنند و سهم او را مى دهند .
واگر قابل تقسيم نيست , به اذن حاكم شرع سهم او را مى فروشند ,و لو خريدار خودشان باشند , و ثمن آن را به وى مى دهند .
و پس از آن تصرف در آن خانه جايز است , واللّه العالم .
پـس از مـرگ پـدرم كه از تركه او ارث مى بردم , شوهرم راواداشتم تا حق خودم را از ديگر وارثان بگيرد .
بعدها فهميدم او با دريافت هزار تومان حق العرف , نه حق ارث , با آنان صلح كرده .
و من اين كار او را نپذيرفتم .
آيا صلحى كه در نبود وبى امضاى من كرده درست است ؟ نيز آن مدت كه حق من دردست ديگران بود , حق اجرة المثل دارم ؟ جواب بسمه تعالى چنانچه شوهرتان را فقط وكيل در مطالبه و دريافت سهم الارث نموده بوديد و به او وكالت مطلق كـه شـامـل صلح در غياب شماهم باشد نداده بوديد , صلح مذكور بدون اجازه شما نفوذى ندارد , ولـى اگر او را وكيل مطلق قرار داده بوديد , صلح انجام شده نافذ است .
و شما حق مطالبه بعد از آن را نـداريـد .
و اگـرشوهر ادعا كند كه وكيل مطلق بوده و شما انكار داريد , بايد اووكيل مطلق بـودن را اثـبـات كـنـد .
و در فرض بطلان صلح نسبت به زمينهايى كه حق الارث شما است , حق مطالبه اجرة المثل راداريد , واللّه العالم .
شخصى كه خواهر و برادر و فرزند داشت .
در حيات اوفرزندانش از بين رفتند .
آيا ارث او به برادر و خواهرمى رسد ؟ جواب بسمه تعالى فرض مذكور , از مصاديق ارث غير محتسب است , واللّه العالم .
اشخاصى كه در شركتهاى غير دولتى و يا كارخانه هاى شخصى مشغول كار هستند , پس از مرگشان شركت مبلغى وجه نقد به ورثه آنان مى دهند , آيا اين وجه داخل در تركه ميت است ؟ جواب بسمه تعالى اگر از اول مقدارى از حقوق كم مى شود براى چنين روزى , حكم تركه دارد .
و اگر ارفاقا به ورثه داده مى شود , تابع نظر دهنده است , واللّه العالم .
پـدرى فـوت كند و هيچ يك از فرزندان او عاقل نباشند ,ولى فرزندان چه كسى است ؟ آيا ارث پدر به متصدى امورمى رسد ؟ جواب بسمه تعالى اگر پدر براى او قيم تعيين نكرده باشد , به حاكم شرع مراجعه مى كنند تا براى او قيم تعيين كند .
و در هر صورت سهم آن فرزند غير عاقل به خود او مى رسد , واللّه العالم .
شخصى مرده و اولاد ندارد , ولى عمارتى دارد كه اجاره داده سهم چه كسى است ؟ جواب بسمه تعالى در فرض مزبور كه ميت اولاد ندارد , ربع آن مقدار از مال الاجاره كه در مقابل عمارت بدون حياط واقع مى شود سهم زوجه است ,واللّه العالم .
قـطـعه زمينى در دست آبا و اجداد من بوده و آنها را كشت مى كردند .
اكنون آن زمين به ورثـه رسـيده است , و همان كشت و كار را دارند آيا اين تصرف دليل مالكيت ما هست ؟ و آياكسى بدون دليل و فقط به عنوان منابع طبيعى مى تواند از ورثه بگيرد ؟ جواب بسمه تعالى تصرف به نحو مذكور طريق ثبوت مالكيت است , واللّه العالم .
كسى باغى را به زور گرفته و در تصرف خود داشته ,سپس او مرده فرزندان او سند ثبتى نيز به نام خويش گرفته اند .
و بخشى را نيز فروخته اند , آيا حق ورثه از بين مى رود ؟ جواب بسمه تعالى هـمـه وراث غـاصـب بـايد رضايت همه ورثه صاحب باغ را به دست آورند .
و الا مديون و گنهكار هستند كسانى كه متصرف هستندتصرفشان عدوانى است , واللّه العالم .
يكى از وارثان بدون اجازه ديگران در زمينى استفاده شخصى مى نمايد , ديگران به اين كار راضـى نـيـستند , آيا منافع بايد تقسيم شود ؟ و به علاوه مى توانند مصالحه كنند , مثلا 5سال شما داشـتـه باش و ما هم به نوبه خود به اندازه حق مان داشته باشيم , اگر تراضى حاصل نشد ورثه اى كه مانع ازاستفاده شده اند , مسئول هستند ؟ جواب بسمه تعالى اگـر مـيـت وصـى تـعيين كرده , امر ثلث به او مربوط است و اگروصى ندارد به حاكم شرع بايد مـراجـعـه كـنند .
و هر چه صلاح دانست همان بايد عمل شود .
و اگر زمين را وقف بر وراث كرده ,موقوف عليهم بايد با هم تراضى كنند , واللّه العالم .
زمينى در دست ما است كه وارثان آن يك نفر مسلمان ودو برادر و يك خواهر هستند , كه در ابـتـدا پـدرشان مسلمان ومادرشان بهايى بود .
اكنون يكى از برادران مسلمان شد .
تقسيم ارث چگونه است ؟ جواب بسمه تعالى اگـر در زمـان فـوت پـدر , آن دو بـرادر و يك خواهر بهايى بوده اند ,زمين به برادر مسلمان ارث مـى رسـد , و او فـعـلا مـالـك شـرعـى زمـين است .
و اگر مسلمان بوده اند و بعد بهايى شده اند حـصـه ايـشـان بـه وارث مسلمان آنها ـ اگر چه زنده اند ـ مى رسد .
و ايشان مالك شرعى آن حصه مـى بـاشـند و زارع بايد با مالك يا مالكين شرعى زمين قرارداد ببندد و زارع در صورت قدرت بايد حصه مالك شرعى زمين را به همان وارث مسلمان بدهد , و لو اين كه آن وارث همان برادر مسلمان باشد , واللّه العالم .
كسانى مثل خواهر و عمه كه حق خود را ـ چه منقول و چه غير منقول ـ مى دانند كه ثابت اسـت , هنگام حيات خواستارحق خود نمى شوند .
پس از مرگ انان ايا وارث حق داردخواستار خود شود ؟ جواب بسمه تعالى وارث حق دعوى دارد , واللّه العالم .
تنها وارث مرده اى در زندان است , آيا براى نماز خواندن و غيره بايد از او اجازه گرفت ؟ جواب بسمه تعالى اگر استيذان از وارث ممكن باشد بايد براى تجهيز ميت از او اذن گرفت و در صورت عدم امكان , چنانچه تجهيز ميت متوقف برتصرف در اموال وى باشد بايد از حاكم شرع يا وكيل او استيذان كنند , واللّه العالم .
همسر دايمى مردى زرتشتى بودم .
چهار دختر از او دارم .
پس از مرگ او , زنى مسلمان كه دو فـرزند دارد , با ارائه صيغه نامه اى رسمى كه در آن شوهرم را بدون همسر معرفى كرده ,ادعاى هـمسرى او را دارد , آيا من و فرزندانم كه پس از مرگ اومسلمان شده ايم , حق ارث از دارايى او را داريم يا نه ؟ جواب بسمه تعالى چنانچه محرز شود كه زن مسلمان كه صيغه شخص متوفى شده به عنوان اين كه متوفى مسلمان است , زن او شده ـ كما اين كه مفروض در صيغه نامه چنين است ـ اولاد آن زن كه به حسب فرض از متوفى هستند , وارث شخص متوفى مى باشند .
و شما ودخترانتان هم اگر قبل از تقسيم اموال متوفى مسلمان شديد , باآن دو فرزند در ارث متوفى شريك هستيد , و يك هشتم از غيراراضى به شـمـا مـى رسد .
و ما بقى بين اولاد متوفى ـ چهار دخترى كه از شما دارد و دو فرزندى كه از زن صيغه شده دارد ـ به طورى كه به پسر دو برابر دختر برسد , تقسيم مى شود , واللّه العالم .
شـخـصى در حال حياتش به يكى از وارثان چيزى مى بخشد , و شرط مى كند : بعد از فوت من حق ارث نداشته باشى , آيا اين نوع عمل كرد شرعى است ؟ جواب بسمه تعالى شـرط بـه نـحو مزبور نافذ نيست و اگر چنين شرط كند كه وارث سهم خود را از ارث بعد از موت مورث به ساير ورثه ببخشد , اين شرط صحيح و نافذ است , واللّه العالم .
شـخـصـى زمينى را به مدت يك ماه به خيار فسخ خريد وده روز پس از آن مرد .
نامبرده فرزند ندارد , ولى همسر دارد .
اگر معامله فسخ نشود , همسر ارث نمى برد , آيا اين اجازه هست كه همسر خيار فسخ نمايد تا از پولى كه در دست فروشنده است ارث ببرد ؟ يا خيار فسخ به دست ورثه ديگراست ؟ جواب بسمه تعالى زن از خـيـار فسخ ارث مى برد , ولى خيارى كه به ورثه منتقل شده حق واحد است و ورثه فقط در صورت توافق با هم ,مى توانند فسخ كنند , واللّه العالم .
آقايى زمين را به نام فرزندش قباله مى كند ـ به شرط اين كه وقتى كارهاى بانكى را انجام داد , دوبـاره بـه پدر برگرداند ـ آن گاه وصيت مى كند اگر برگردانيد , در بقيه اموال هم ارث بـبـرد ,اگـر برنگردانيد , آن زمين حق ارث او باشد .
اصلاحات ارضى شد و زمين به دست ديگرى افتاد , حال تكليف چيست ؟ جواب بسمه تعالى چنانچه پدر زمين مزبور را به پسر بخشيده و شرط كرد كه بعدبه او برگرداند , شرط مزبور باطل اسـت .
و پسر از ما ترك ميت ارث مى برد .
و چنانچه به پسر نبخشيده و فقط به اسم او قباله كرده , پـسـر مى بايست بعد از برطرف شدن گرفتارى , زمين را به قباله پدر برگرداند .
و اگر به خاطر كـوتـاهى در اين امر , بعد ازمرگ پدر , زمين از دست او گرفته شد , بقيه وراث مى توانند درازاى حق الارث آنها كه در آن زمين از بين رفته , سهم آن پسر رادر اموال ديگر ميت به تقاص بردارند , ولـى اگـر پسر كوتاهى نكرده , او هم مثل بقيه وراث مى تواند سهم خود را از ماترك ميت بردارد , واللّه العالم .
دانشجويانى مسلمان براى تحصيل به خارج مى روند .
اينان با بعضى از كسانى كه مسلمان نـيـسـتند و با شرايط آنان ازدواج مى كنند .
صاحب فرزند هم مى شوند , چگونه است وموضوع ارث چگونه است ؟ جواب بسمه تعالى مـرد مسلمان مى تواند با زنى كه از اهل كتاب است ازدواج كند .
ولى نكاح زن مسلمان با مرد كافر مـطـلـقـا چـه كتابى باشد و چه غير كتابى ـ باطل است , و بايد از هم جدا شوند .
و چنانچه ازروى شبهه بوده , فرزندان ارث مى برند , واللّه العالم .
باز رسان ادارات كه به تخلفات ادارى كاركنان رسيدگى مى كنند و گاه حكم به انفصال دايـم يـا موقت كارمند مى كنند ,آيا لازم است همه شرايط قاضى , چون عدالت و اجتهاد و.. .
رادارا باشند ؟ جواب بسمه تعالى چـنـانـچـه در قرار داد استخدام كاركنان , امورى شرط شده است ,بر شخص لازم است به شراي ط مقرره عمل كند .
و به عواقبى كه شرط شده است ملتزم شود , چه قاضى دادگاه واجد شرايطقضا باشد و چه نباشد , واللّه العالم .
اگـر مـتـهمى با نامه اى به دادگاه , بى گناهى خود را اعلام كند و بخواهد , در دادگاه حضور يابد و بى گناهى خود راحضورا با دليل ثابت كند , آيا قاضى حق دارد در خواست او راناديده انگارد و در نبودش حكم صادر كند ؟ جواب بسمه تعالى چـنـانچه احتمال برائت متهم باشد , بايد قاضى شخص متهم رااحضار كرده و به دلايل برائت وى رسيدگى نمايد , واللّه العالم .
ايـا قـاضى حق دارد از قسم خورندگان ـ در اين كه چگونه آگاه شوند قاتل همين متهم اسـت ـ پـرس جـو نـمـايـد و در ايـن زمـيـنـه جستجو كند ؟ اگر چگونه علم پيدا كرديد ؟ اگر قـاضـى چـنـيـن حـقـى دارد , هـنـگامى كه دليل قسم خوردگان ( قسامه )بى اساس بود , بايد گفتارشان تكرار يا تكميل شود , يا حالت ديگر مورد نظر شرع مقدس است ؟ جواب بسمه تعالى چـنـانـچه قسم از قسامه با بعض آن بر قاضى مشتبه شود ,مى تواند تحقيق كند .
و در صورتى كه احـراز شـود قـسم از روى علم به قصد نيست , آن قسامه با بعض آن اعتبارى ندارد , و بايدبه طور صـحـيـح تكميل شود به تكرار قسم از آنان كه شرط قسم خوردن داردند .
در صورتى كه اشخاص ديگرى كه تكميل عددنمايند در بين نباشد والا بايد عدد قسامه تكميل شود ؟
پس از برگذارى مراسم , قاضى مى تواند به اين جهت كه استدلال آنان رسا نيست و يقين ندارد , آنان را نپذيرفته و شيوه ديگرى , مثل تكرار , تكميل سوگند يا چيزى ديگر انتخاب كند ؟ جواب ـ بسمه تعالى جواب واضح شد , واللّه العالم .
در صـورتـى كه با علم قاضى , بر زانى حكم رجم صادرشده باشد و سنگسار شده از حفره قـرار نـمـايـد , آيـا بـايدبرگردانده شود ( آن گونه كه در بينه ثابت شده ) يا مانند اثبات به اقرار برگردانيده نمى شود ؟ جواب بسمه تعالى در مـورد زناى محصنه حد رجم بايد جارى شود .
و عدم اجراى آن در صورت فرار زانى از حفيره , اخـتصاص به مورد اقرار دارد .
و اجراى حكم بر حسب علم , به مجتهد جامع الشرايط مربوطاست , ولـكـن كسى كه بر حسب ضرورت حفظ نظام قضاوت مى كند , اجراى حكم رجم بر حسب علم و غير آن منوط به استيذان از مجتهدى است كه وى را نصب نموده است , و بايد به وى مراجعه نمايد , واللّه العالم .
آيا حضور متهم در مجلس لازم است ؟ جواب بسمه تعالى اگـر موجب حد و تعزير ثابت شود فرقى بين حضور متهم درمجلس حكم و غيبت او نيست , واللّه العالم .
چـنانچه كسى ـ العياذ باللّه ـ با دختر خواهر خود زنا كند ,آيا اولياء دختر مى توانند حد بر او جارى كنند ؟ جواب بسمه تعالى اجراى حد پس از ثبوت زنا از وظايف حاكم شرع است , واللّه العالم .
مرد متاءهل دخترى را ازاله بكارت نموده , آيا مجازات اين مرد اعدام است ؟ جواب بسمه تعالى چـنـانچه ازاله بكارت با عمل زنا شده است اگر زناى به عنف بوده حكم ان قتل است .
و ديه ازاله بـكـارت مهر المثل است , و اگرزنا به غير عنف بوده و ازاله بكارت به زنا شده ديه ندارد .
و دراين صـورت اگـر زنـاى با محارم بوده حكم قتل است ـ ولو آن كه شرايط احصان نباشد ـ و اگر با غير محارم بوده چنانچه شرايط احصان را داشته حكم رجم است , واللّه العالم .
مـى گـويـند : اگر كسى با زن پدر خود زنا كند , زانى اعدام ,ولى زانيه ( زن پدر ) اعدام نمى شود .
اگر چنين چيزى صحت دارد , فلسفه آن چيست جواب بسمه تعالى چـنين چيزى صحت ندارد .
در فرض سؤال , زانى گرچه محصن نباشد , رجم مى شود .
ولى حكم زن پدر , قتل است , واللّه العالم .
به ديد و فتواى مراجع گرام , مجازات زنا با محارم , قتل است .
اين فتوا در جايى كه هر دو كـبـيـر و مكلف باشند ظهوردارد , ولى اگر جايى يكى از آن دو زير سن تكليف باشد و يا هردو به تكليف نرسيده باشند , تكليف چيست ؟ جواب بسمه تعالى بـلـوع در طـرف زانـى شرط است , پس اگر بالغ با غير بالغه كه محرم اوست زنا كرد , بالغ كشته مـى شـود .
و چـنانچه زانى صغير باشد و مزنى بها بالغه , قتل از زن ساقط مى شود .
و حدجلد بر او جارى مى گردد , واللّه العالم .
اگـر پسر و دخترى هر دو غير محصنه مرتكب زنا شوند , وپس از اين كه پسر ازدواج نمود بار ديگر با دختر بچه دار زناكند , آيا كار دوم او زناى محصنه است ؟ جواب بسمه تعالى بـا ادامـه عـمـل زنا پس از ازدواج و دخول به زوجه و با تمكن ازوطى زوجه هر وقت كه بخواهد , زناى بعد از ازدواج نسبت به پسر محصن است , واللّه العالم .
آيا مجازات زنا محصنه , تازيانه است يا سنگسار ؟ جواب بسمه تعالى حد شرعى زناى محصن با وجود شرايط سنگسار است .
ونسبت به دختر زانيه كه به اختيار زنا داده صد ضربه تازيانه است , واللّه العالم .
آيـا كـشـتن جادوگر كه باعث دعوا ميان زن و مرد و جدايى مى شود , جايز است ؟ كشتن بهايى كه منكر معاد مى باشد ,چطور ؟ جواب بسمه تعالى ايـن امور راجع به حاكم شرع است .
و ساحر مفسد است .
و نزدحاكم شرع جامع الشرايط بايد ثابت شود .
و نسبت به بهايى بايد طبق مقررات نظام عمل شود , واللّه العالم .
با توجه به بهانه هايى كه دشمنان اسلام از رفتار ايرانيان مى گيرند و ملتهاى جهان را ضد فـرهنگ اسلامى مى شورانند .
اگر كسى به جرم زنا به سنگسار محكوم شود .
راهى جز آن است كه او به مجازات خود برسد تا خوراك تبليغاتى دشمنان را فراهم نياورد ؟ جواب بسمه تعالى رجم يعنى سنگسار , حد زناى محصن است .
و لازم است اجراشود , واللّه العالم .
نسبت دادن قذف , چه صورت دارد ؟ جواب بسمه تعالى نسبت دادن به زنا و لواط چه به لفظ باشد يا به كتابت قذف است و موجب حد مى باشد , واللّه العالم .
كسى كه رانندگى را خوب مى داند با كسى كه نمى داند ,در قتل با هم فرق دارند ؟ جواب بسمه تعالى چـنـانچه رانندگى بلد نباشد يا وسيله نقليه او خراب باشد به طورى كه بداند , رانندگى كند در معرض تصادف خواهد بود ,عمد حساب مى شود , واللّه العالم .
لـغـزشـهايى كه صبى هنگام بچگى مرتكب شده در صورتى كه قتل نفس نباشد , مثل ديه اطراف و از بين بردن اموال مردم , بر عهده كيست ؟ جواب بسمه تعالى ديـه بر عهده عاقله صبى است و لكن تلف اموال را خود صبى ضامن است كه بعد از بلوغش بايد از عهده خارج شود , واللّه العالم .
ديه تصادف , ايا بر عهده خود راننده است يا بر عهده عاقله اوست ؟ جواب بسمه تعالى در صورتى كه جنايت واقعه به راننده استناد پيدا كند , ديه برخود اوست .
و در غير اين صورت ديه نـه بـر او و نـه بـر عـاقله اوست .
و ميزان در اسناد , عرف است .
و خصوص قوانين رانندگى معيار نيست , واللّه العالم .
در اثـر كـوتـاهـى مـسـؤلان و خـرابـى اسـفالت , تصادف مى شود جمعى كشته و زخمى مى گردند , چه كسى ضامن است ؟ جواب بسمه تعالى هر كس كه جرح و قتل به او مستند است , او ضامن است .
و اگربه مقتول يا مجروح مستند باشد , كسى ضامن نيست , واللّه العالم .
پسر پنج ساله اى در تصادف مرد .
راننده مى گويد : خودبچه به ماشين خورده , آيا حرف او پذيرفتنى است , تا ديه گرفته نشود ؟ جواب بسمه تعالى چنانچه حرف راننده واقعيت داشته باشد , پسر ديه ندارد , واللّه العالم .
شـخصى براى كندن نهر آبى از مردم كمك مى گيرد در حال كار سنگى سقوط مى كند و كسى كشته مى شود .
ديه او به گردن كيست ؟ جواب بسمه تعالى چنانچه سقوط سنگ مستند به عمل جمع باشد كه خود مقتول هم از آن جمع بوده , ديه مقتول بر عـاقـلـه آنـهـا اسـت , ولـى حـصـه مـقتول كسر مى شود , مثلا اگر چهار نفر بودند يك ربع ديه كـسـرمى شود و سه ربع ديه بر عاقله سايرين است , و ديه كسرمى شود به نحو اشتراك .
و چنانچه سـقوط مستند به فعل غيرمقتول باشد , و او در سقوط كمك نداشته , ديه مقتول بر عاقله سايرين است , واللّه العالم .
اگـر ناگهان راننده خود را در سر دو راهى بيابد كه گريزى ازهر دو نيست , مثلا يا بايد اتـوبـوس بـرابر خود را هدف سازد ومسافران زيادى آسيب ببينند يا عابرى كه كنار خيابان است .
ازاين رو به عابر مى زند , آيا اين قتل عمد شمرده مى شود , وحكم او قصاص است ؟ جواب بسمه تعالى شبه عمد است .
و ديه بايد پرداخت كند و قصاص ندارد , واللّه العالم .
اتـومـبـيـلى با سرعت مجاز و رعايت مقررات از كوچه اى مى گذرد فردى ناگهان بيرون مى آيد و به اتومبيل برخورد كرده و كشته مى شود , آيا قتل خطايى است يا خون او هدراست ؟ جواب بسمه تعالى چنانچه راننده به نحوى رانندگى نموده كه مى توانسته توقف كند , ولى شخص مقتول خودش را طورى انداخته كه راننده نتوانسته متوقف شود , خونش هدر است , واللّه العالم .
آيا مجازات قتل عمد فقط قصاص است يا قصاص وديه ؟ جواب بسمه تعالى در فرضى كه قاتل پدر مقتول , يا در موردى كه قصاص ممكن نيست مانند اين كه قاتل گريخته و به او دسترسى نباشد , حكم در اين دو فرض پرداخت ديه است , و همچنين اگر قصاص موقوف بر رد ديه باشد , ولى مقتول با رد فاضل ديه مى تواندقصاص كند , و در غير اين سه صورت حكم قتل عمد قصاص است و با مصالحه , قابل معاوضه به ديه است , البته در فرضى كه حكم , قصاص است , بايد شرايط عامه آن موجود باشد تاقصاص اجرا گردد , واللّه العالم .
آيا اگر اولياء دم گذشت كردند مى توان قاتل را حبس تعزيرى كرد ؟ جواب بسمه تعالى حـاكـم شـرعى جامع شرايط در مورد فرض ـ با رعايت مصلحت آمى تواند قاتل را تغزير كند , واللّه العالم .