بعثت

حسین علوی مهر

نسخه متنی
نمايش فراداده

بعثت

حسين علوي مهر

«بعثت» انقلاب بزرگ برضدّ جهل، گمراهي، فساد و تباهي است. و سزاوار منت‏گذاري خداوند و در بردارنده حكمت و تربيت است. بحث درباره آن گسترده و عميق و از زواياي مختلف قابل بررسي است.

اين نوشتار تلاش دارد تا اين مطالب را به صورت بسيار فشرده، مورد پژوهش قرار دهد:

الف ـ آغاز بعثت.

ب ـ نخستين آيات نازل شده.

ج ـ منت‏گذاري خداوند به خاطر نعمت بزرگ بعثت.

د ـ فلسفه و اهداف بعثت.

الف ـ آغاز بعثت

سرآغاز تاريخ اسلام از روزي شروع مي‏شود كه پيامبراسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله درخلوت محبوب، در دل غاري كه در دامن كوهي در شمال مكه بود، صدايي شنيد:

«يامحمد اقرأ»؛ اي محمد! بخوان! (او شگفت زده) گفت: چه بخوانم؟ گفت: اي محمد! «اقرأباسم ربّك الذي خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربّك الاكرم، الذي علّم بالقلم، علّم الانسان مالم يعلم.»(1)؛ بخوان به نام پروردگارت كه (جهان را) آفريد. همان كه انسان را از خون بسته‏اي خلق كرد. بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان كه به وسيله قلم تعليم نمود و به انسان آنچه را نمي‏دانست، ياد داد.(2) جبرئيل به حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «ارسلني اللّه اليك ليتخذك رسولاً»(3)؛ خداوند مرا به سوي تو فرستاده است، تا تو را پيامبر اين امت قرار دهم.

حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله هرساله مدتي به كوه «حرا»(4) مي‏رفت و به عبادت و راز و نياز و تفكر مي‏پرداخت تا اين كه روزي فرشته‏اي به او گفت: اي محمد! بخوان! محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله گفت: چه بخوانم؟ فرشته آيات آغازين سوره علق را بر وي قرائت كرد و پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نيز آن‏ها را خواند.(5) تاريخ نگاران با آن كه تلاش فراوان در ثبت رويدادهاي تاريخ اسلام، به ويژه تاريخ زندگي پيامبراسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله داشته‏اند، تا آن جا كه به جزئيات رفتارها، روش‏ها و منش‏هاي آن حضرت اشاره نموده‏اند، امابسيار جاي تأسف است كه برخي از رويدادهاي مهم و اساسي، مانند: تاريخ ولادت، مبعث و معراج، مكان معراج، تاريخ رحلت، تاريخ تغيير قبله و موارد ديگر با دقت ثبت نشده و اختلاف‏هايي را ميان مورخان برانگيخته است كه شايد منشأ اختلاف را بتوان در اغراض سياسي يا بي‏توجهي به مسائل موجود، اجتهادهاي شخصي و از همه مهمتر، روگرداني از ابواب علم پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و نياموختن مفاهيم از سرچشمه زلال اهل‏بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام و موارد ديگر جستجو نمود.

آغاز بعثت رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله چه زماني است؟ ديدگاه معروف و مورد اتفاق شيعه اماميه 27 رجب است. اما در ميان دانشمندان اهل‏سنت، در زمان دقيق آن اختلاف زيادي است. برخي از اهل‏سنت مبعث را در رمضان و برخي ديگر در ربيع الاول دانسته‏اند. در مورد روز مبعث نظرهاي متفاوتي ارائه شده است:

1 ـ 17 رمضان: طبري در تاريخ الرسل و الملوك و ابن سعد در طبقات الكبري(6) به اين قول اشاره نموده‏اند.

2 ـ 18 رمضان: ابن اثير در الكامل في التاريخ(7) اين ديدگاه را به ابوقلابه عبداللّه بن زيد جرمي ـ از محدّثان اهل سنّت ـ نسبت داده و طبري(8) نيز بدان اشاره نموده است.

3 ـ 19 رمضان: ابن اثير به اين ديدگاه نيز اشاره نموده است.(9) 4 ـ 20 رمضان: يعقوبي در تاريخ خود روايت كرده است كه ده روز مانده به آخر رمضان، در روز جمعه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مبعوث شد.(10) 5 ـ 24 رمضان: طبري در اين باره چنين مي‏نويسد: «وقال آخرون: بل انزل لاربع وعشرين ليلة خلت منه»(11)؛ برخي گفته‏اند: قرآن در شب 24 رمضان نازل شده است.

6 ـ 25 رمضان: علامه طباطبايي(12) اين ديدگاه را به برخي از محققان و مفسران اهل سنت نسبت مي‏دهد.

منشأ اشتباه اين چند ديدگاه كه آغاز نزول نخستين آيات قرآن را ماه رمضان مي‏دانند، اين است كه قائلين، ميان زمان بعثت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و زمان نزول دفعي قرآن به عنوان كتابي كامل و مستقل خلط كرده‏اند؛ چون آن‏ها براي تاريخ بعثت به آياتي استدلال كرده‏اند كه ناظر به نزول قرآن در شب قدر و ماه رمضان مي‏باشد.(13) زيرا خداوند مي‏فرمايد: «انّا انزلناه في‏ليلة‏القدر»(14)؛ «ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم» و نيز مي‏فرمايد: «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن»(15)؛ «ماه رمضاني كه قرآن در آن نازل شده است.» بنابراين قرآن در شب قدري كه در ماه رمضان است، نازل شده است.

اين استدلال صحيح نيست؛ زيرا اين آيات ناظر به نازل شدن تمام قرآن به عنوان يك كتاب مستقل و كامل است كه از آن، به «نزول دفعي» تعبير مي‏كنند؛ درحالي كه در آغاز بعثت تنها چند آيه به رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شده است، (پنج آيه آغازين سوره علق) كه خود آغاز «نزول تدريجي» است. درنتيجه، زمان نزول قرآن با زمان نازل شدن تمام قرآن به عنوان كتابي كامل و مستقل فرق دارد.

7 ـ 3 ربيع الاول: حلبي اين نظر را روايت كرده است.(16) 8 ـ 8 ربيع الاول: ابن اثير از ابن‏عبدالبر نقل كرده است: بعثت رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در روز دوشنبه 8 ربيع الاول درسال 41 از عام الفيل بوده است.(17) 9 ـ 10 ربيع الاول: مسعودي مي‏نويسد: چون رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به 40 سالگي رسيد، در روز دوشنبه 10 ربيع الاول خداي عزوجل او را برهمه مردم مبعوث كرد.(18) 11 ـ 12 ربيع الاوّل: اين، نظر كساني است(19) كه بعثت پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را در روزي كه پيامبر به چهل سالگي رسيد، دانسته‏اند و چون تولد آن حضرت بنا به ديدگاه اكثر اهل سنت، 12 ربيع الاول است، بعثت آن حضرت نيز در همين روز است.

12 ـ 27 رجب: اين، ديدگاه معروف شيعه است كه عده‏اي(20) از دانشمندان ادعاي اجماع و اتفاق علماي مذهب شيعه برآن را نيز نموده‏اند و به دلايلي، صحيح‏ترين ديدگاه مي‏باشد. از جمله اين كه رواياتي از امامان معصوم عليهم‏السلام در اين زمينه وارد شده است كه ضمن تعيين تاريخ بعثت، به اعمال مستحبي مانند روزه در اين روز نيز سفارش شده كه نمايشي از عظمت و گرامي‏داشت اين روز است.

امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «ولاتدع صيام يوم سبعة و عشرين من رجب فانّه هواليوم الذي انزلت فيه النبوة علي محمد و ثوابه مثل ستين شهراً»(21)؛ روزه 27 رجب را ترك نكنيد؛ زيرا روزي است كه نبوت برمحمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شده است و ثواب روزه آن روز مانند 60 ماه روزه گرفتن است.

امام رضا عليه‏السلام مي‏فرمايد: «خداوند محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را جهت رحمت جهانيان به نبوت برگزيد. كسي كه در اين روز روزه بگيرد، خداوند روزه 60 ماه را براي او ثبت مي‏كند.»(22) در وسائل الشيعه 7 روايت در اين زمينه ذكر شده است.(23) رواياتي از اهل سنت نيز همين تاريخ را تأييد مي‏كنند، از جمله در سيره حلبي از ابوهريره نقل شده است كه گفت: كسي كه روز 27 رجب را روزه بگيرد، خداوند 60 ماه روزه، براي او ثبت مي‏كند. «و هواليوم الذي نزل فيه جبراييل علي‏النبي صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بالرسالة و اول يوم هبط فيه جبرائيل»(24)؛ و اين، همان روزي است كه جبرئيل برپيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به خاطر رسالت نازل شد و نخستين روزي بود كه او فرود آمد.

ب ـ نخستين آيات

هماهنگي آغاز بعثت با نازل شدن نخستين آيات قرآن كريم، باعث شده است تا مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآني و حديث به بررسي و تعيين نخستين آيات نازل شده برپيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بپردازند. ديدگاه‏هايي در اين باره وجود دارد كه مهم‏ترين آن‏ها عبارتند از:

1 ـ پنج آيه نخست سوره علق.

2 ـ سوره فاتحة الكتاب.(25) 3 ـ سوره مدّثر.(26) ديدگاه نخست پرطرفدارترين ديدگاه در ميان مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآني و حديث مي باشد. از ميان مورخان؛ مسعودي(27)، ابن‏هشام(28)، ابن‏اثير(29)، طبري(30)، و يعقوبي در كتاب‏هاي خود و از ميان مفسران شيعه، صاحبان تفاسير: تبيان، مجمع البيان، الميزان، نمونه و از ميان مفسران اهل‏سنت؛ صاحبان تفاسير: طبري (كه حدود يازده روايت در اين باره ذكر مي‏كند.)، درّالمنثور، انوارالتنزيل و اسرارالتأويل (معروف به تفسير بيضاوي) و تفسيرالقرآن العظيم جزو طرفداران اين نظريه هستند.

از ميان كتاب‏هاي علوم قرآني مي‏توان به «الاتقان(31)»، «التمهيد في‏علوم القرآن(32)»، «البرهان(33)»، و... اشاره نمود.

افزون بر آن كه، مضمون آيات نخست سوره علق نيز اين ديدگاه را تأييد مي‏كند؛ چون رسالت و نبوت كه از بزرگ‏ترين نعمت‏هاي الهي است، در اين سوره با اسم ربّ شروع مي‏شود و از آفرينش، دانش و قلم كه مهم‏ترين مفاهيم و معارفند، در اين سوره سخن به ميان مي‏آيد.

مهم‏ترين دليل اين است كه روايات رسيده از امامان معصوم عليهم‏السلام آيات آغازين سوره علق را نخستين آيات نازل شده در غار حرا مي‏دانند. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «اوّل ما نزل علي رسول اللّه صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بسم اللّه الرحمن الرحيم، اقرأ باسم ربّك...»(34)؛ نخستين چيزي كه بر رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شد، «...اقرأ باسم ربّك...» بود.

امام هادي عليه‏السلام نيز فرمود: جبرئيل به محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله گفت: «اقرأ قال: و ما اَقرأ قال: اقرأ باسم ربّك الذي خلق.»(35) طبري(36) از علماي اهل سنت در تفسير خود، 11 روايت و سيوطي(37) 15 روايت نقل مي‏كند، مبني براين كه در آغاز بعثت نخستين آيات سوره علق بر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شده است.

طرفداران ديدگاه دوم اندك است. صريح‏ترين كسي كه در اين زمينه سخن گفته، «زمخشري» در تفسير«كشاف»(38) است: «اكثرالمفسرين علي انّ الفاتحة اول ما نزل»؛ بيشتر مفسران برآنند كه سوره فاتحه نخستين چيزي است كه بر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شد.

با آن كه بيش‏تر مفسران ديدگاه اول را پذيرفته‏اند، نسبت دادن اين قول به بيش‏تر مفسران، ناصحيح به نظر مي‏رسد.

ديدگاه سوم روايتي است كه از جابر(39) نقل شده است. اگرچه هركدام از اين دو ديدگاه ممكن است طرفداران اندكي نيز داشته باشند، اما در برابر سيل نظريات مورخان و مفسران و دانشمندان علوم قرآني و نيز روايات فراواني كه به برخي از آن‏ها اشاره شد و نيز ادعاي اجماع امت(40) مسلمان ـ چنان چه برخي ادعا كردهاند، نسبت به ديدگاه اول ـ به سادگي نمي‏توان آن را رها كرد و از كنار آن گذشت.

ممكن است با تحليلي دقيق‏تر گفته شود كه اين سه ديدگاه باهم تفاوتي ندارند وبدين صورت قابل جمع هستند كه آيات نخست سوره علق اولين آياتي است كه برپيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شد و سوره فاتحه نخستين سوره كاملي است كه پس از آن، نازل شد و سوره مدّثر نخستين سوره‏اي است كه پس از فترت وحي نازل شد.

ج ـ بعثت و منّت

در نفس انسان نيازها و غرايز گوناگوني قرار داده شده است كه همگي طالب ارضا و هدايت صحيح هستند. خداوند متعال براي هدايت انسان، بهترين ابزار را دراختيار او قرار داده و امكانات متعددي به او عطا كرده است، تا هم بتواند نيروي خود را صرف ارضاي نفسانيات كند و هم با امكانات و نيروي داده شده، جلو خواهش‏هاي نفساني را بگيرد و كشش‏هاي دروني را تحت نظم و ضابطه در آورد. دو راهنما نيز در اختيار او قرار داده است تا حق را از باطل و سره را از ناسره متمايز كند؛ يكي در درون انسان كه عقل است ـ اگر چه ابزارهاي ظاهري مانند محسوسات و اندام‏هاي حسي نيز درهدايتگري اين راهنما دخالت دارند.ـ و ديگري پيامبران الهي كه اين راهنما از طريق وحي براي انسان فرستاده مي‏شود تا تمام رفتارها را به انسان بياموزد و حدود و مقررات آن را نيز روشن نمايد، چون عقل داراي خطا و نقصان است. برترين هادي، آن است كه داراي مقام عصمت و مرتبط با وحي باشد؛ تنها راه آن، بعثت است. پس بعثت بزرگ‏ترين نعمت خداوند بربشراست و جادارد كه خداوند براين نعمت منت گذارد و اين احسان و نيكويي را به رخ آنان بكشد، چنان كه مي‏فرمايد: «لقد منّ اللّه علي‏المؤمنين اذبعث فيهم رسولاً من انفسهم يتلو عليهم آياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين»(41)؛ خداوند برمؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگي بخشيد)، هنگامي كه درميان آن‏ها پيامبري از خودشان برانگيخت كه آيات او را برآن‏ها بخواند و آن‏ها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد و البته پيش از آن در گمراهي آشكار بودند.

خداوند در آيه فوق به خاطر بعثت پيامبراسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله برمؤمنان منت مي‏نهد و اين نعمت بزرگ و معنوي را به رخ آنان مي‏كشد.

ممكن است كسي تصور كند كه منت گذاري، كار صحيحي نيست، چرا خداوند در اين جا منت مي‏گذارد؟ مگر بعثت چه ويژگي هايي دارد و هدف از آن چيست؟ واژه منّت از «منّ» به معناي چيزي است كه با آن وزن مي‏كنند (سنگ كيلو). و نيز به معناي نعمت سنگين و باعظمت نيز به كار مي‏رود. بنابراين هر نعمت سنگين و گرانبهايي را منّت گويند. كاربرد اين واژه دو گونه است: قولي و فعلي(42).

اگر كسي عملاً نعمت بزرگي به ديگري بدهد، اين همان منّت عملي است كه بيشتر در مسائل تربيتي و هدايتي و معنوي كاربرد دارد و پسنديده و ارزنده است. كه برخي گفته‏اند: اين منّت مختص به خداي متعال است. اگر كسي كار كوچك خود را با سخن گفتن بخواهد به رخ ديگري بكشد و آن را بزرگ جلوه دهد، كاري است بسيار زشت، كه اين از منّت‏هاي بشري است. در نتيجه، منت‏گذاري بربخشيدن نعمت‏هاي بزرگ كه از جمله آن‏ها نعمت رسالت است، منتي زيباست و «منّ اللّه» يعني انعم اللّه؛ خداوند نعمت بزرگي بخشيد و در اختيار مؤمنان قرار داد. چنان كه در جاي ديگر خداوند به خاطر هدايت كردن انسان‏ها به ايمان، بر آن‏ها منت مي‏گذارد. «بل اللّه يمنّ عليكم ان هداكم للايمان»(43).

اگر مسلمانان به خاطر پذيرفتن اسلام، مشكلات و خسارت‏هاي زيادي متحمل شده‏اند نبايد فراموش كنند كه خداوند بزرگ‏ترين نعمت را در اختيار آن‏ها گذاشته و پيامبري مبعوث كرد تا انسان‏ها را تربيت كند و از گمراهي‏ها باز دارد. بنابراين هر اندازه براي حفظ اين نعمت بزرگ تلاش و كوشش شود و هر بهايي پرداخته شود، بازهم ناچيز است.(44) بنابراين مي‏توان گفت: منّت بر دو قسم است: پسنديده و نا پسند. منت پسنديده مانند منت در آيه مورد بحث و نيز منت خداوند بر هدايت كردن مؤمنان به سوي ايمان (سوره حجرات، آيه 17) و نيز مانند منت خداوند بر موسي و هارون (سوره صافات، آيه 114) به خاطر نبوت، رسالت و نجات آن‏ها و منت‏گذاري خداوند بر حضرت يوسف به خاطر به حكومت رسيدن او (سوره يوسف، آيه 90) و منت ناپسند و نكوهيده مانند منت‏گذاري و به رخ كشيدن انفاق، كه باطل كننده انفاق نيز مي‏باشد. (سوره بقره، آيه 262) و به رخ كشيدن اسلام و ايمان به خداوند يا پيامبر (يا ديگران) (سوره حجرات، آيه 17).

از آن جا كه كارهاي انسان در برابر عظمت خداوند و كارهاي او بسيار ناچيزاست، هرگونه منت گذاري انسان‏ها بر يكديگر و بر خداوند ناپسند است. «اللّهمّ اجرللناس علي يديّ الخير و لا تمحقه بالمنّ»(45) چرا خداوند فرمود: «علي المؤمنين» و نام مؤمنان را به تنهايي آورده است، با اين كه بعثت پيامبر براي هدايت عموم بشر است؟ شايد بدين جهت باشد كه هدايت پيامبران از جهت تأثير و نتيجه تنها متوجه مؤمنان است كه از اين نعمت بزرگ بهره‏مند مي‏شوند و آن را به خود اختصاص مي‏دهند.(46)

د ـ فلسفه و اهداف بعثت

پس از قرن‏ها تحقيق و بررسي درباره مسائل ديني، هنوز پرده از اسرار بسياري از آن‏ها برداشته نشده است، كه از جمله آن‏ها اسرار نهفته نبوت و بعثت است؛ اگرچه از ظواهر آيات قرآن مي‏توان استفاده كرد كه بعثت پيامبران الهي، به ويژه پيامبراسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله داراي اهدافي مي‏باشد كه بيان خواهد شد و تنها در آيه مورد بحث كه خداوند بر مؤمنان منت گذارده است، به سه برنامه از مهم‏ترين آن‏ها اشاره شده است:

«يتلو عليهم آياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة»

1 ـ تلاوت آيات الهي

«يتلو» از واژه «تلاوت» به معناي پي‏درپي آوردن، پيروي كردن و خواندن با نظم است،(47) كه شامل پيروي كردن در حكم وخواندن منظم آيات الهي همراه باتدبّر نيز مي‏شود، گويا تلاوت كننده از آيات پيروي كرده يا حروف و كلمات را در پي يكديگر قرار داده است. پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله با خواندن آيات پروردگار و آشنا ساختن گوش دل و افكار مردم با اين آيات، آن‏ها را آماده تربيت مي‏نمايد، كه مقدمه تعليم و تربيت است.

2 ـ تربيت

يكي از مهم‏ترين برنامه‏هاي پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله تربيت انسان‏هاست. تربيت به معناي فراهم كردن زمينه‏ها و عوامل براي به فعليت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهاي انسان در جهت مطلوب است.(48) او بايد زمينه‏ها را براي شكوفا نمودن استعدادها آماده كند، استعدادهاي خليفة اللّه شدن كه داراي ابعاد مختلف است. او بايد انسان‏ها را آماده كند تا از نظر عملي بهترين رابطه را با خداي خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ايقاعات)، با قوانين و مقررات اجتماعي (حكومت و سياسات)، باخانواده خود (حقوق خانوادگي) و با نفس خود (اخلاق و تهذيب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گيرند. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله منجي بشريت است. يكي از دانشمندان فرانسوي مي‏گويد: «بزرگ‏ترين قانون اصلاح و تعليم و تربيت همان حقايقي است كه به نام وحي، قسمت به قسمت بر محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شده و امروز به نام قرآن در بين بشراست.»(49) پيامبراسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در مدتي كوتاه، انسان هايي بزرگ، مانند علي عليه‏السلام زهرا عليها‏السلام سلمان فارسي، ابوذر، مقداد و... را تربيت كرد. حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كاشف معدن‏هاي نهفته انسانيت بود. زيرا «الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه»؛ مردم مانند معدن‏هاي طلا و نقره هستند.

انسان داراي استعدادهاي نهفته است كه براي بهره‏وري صحيح از آن، نياز به كشف آن مي‏باشد تا به ارزش حقيقي خود دست يابد.

كلمه «يزكّيهم» از مادّه «زكوة» و زكآء» به معناي رشد و زيادي است(50)، كه در اين‏جا به معناي تربيت و پاكسازي است و شامل پاك شدن از آلودگي‏هاي اعتقادي، اخلاقي و رفتاري مي‏باشد. اگرچه واژه تربيت ازماده «ربو» نيز به معناي افزايش و نمو است، اما در قرآن كريم مفهوم تهذيب نفس با واژه تزكيه آمده است: «قد افلح من زكّيها»(51). «قد افلح من تزكّي»(52)؛ «رستگار شد كسي كه خود را تزكيه كرد.» كه در جنبه‏هاي روحي و معنوي است. واژه تربيت در قرآن در جنبه‏هاي جسماني و مادي به كار رفته است، نظير: «الم نُربّك فينا وليداً»(53)، «آيا در دوران كودكي تو را در ميان جمع خود تربيت نكرديم؟» كه سخن فرعون است كه خود را مربّي موسي معرفي مي‏كند، يعني از نظر جسماني و امكانات مادي تو را بزرگ كردم. اهميت اخلاق و تزكيه نفس بركسي پوشيده نيست. جوامع مختلف به آن نيازمندند، زيرا تنها راه نجات از گمراهي‏ها، فسادها، جهل، جنگ و خونريزي‏ها و... در پرتو اخلاق صحيح و آراسته شدن به ارزش‏ها و مكارم اخلاقي است. پيامبراسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله هدف از بعثت خود را كامل كردن مكارم اخلاق بيان كرده است: «بعثت لاتمم مكارم الاخلاق»(54)؛ من براي كامل‏كردن فضايل اخلاقي مبعوث شده‏ام.

يكي از دانشمندان فرانسوي مي‏گويد: «اي محمد! اي آورنده قرآن! كجايي؟ بيا و دست ما را بگير و به باغ و صحرا و چمن و به هر جايي كه خواهي ببر. تو اگر ما را به ميان دريا ببري، خواهيم رفت، زيرا تو عالم به حيات و زندگي ما هستي!»(55)

1 ـ سوره علق، آيه 5 ـ 1.

2 ـ بحارالانوار، ج 18، ص 206.

3 ـ همان، ص 184.

4 ـ «حرا» نام كوهي است كه در شمال مكه قرار دارد. در نقطه شمالي آن غاري است كه ارتفاع آن به قدر يك قامت انسان است. قسمتي از داخل غار با نور خورشيد روشن مي‏شود و قسمت‏هاي ديگر آن در تاريكي است. (ر.ك: فرازهايي از تاريخ پيامبراسلام(ص)، ص 92).

5 ـ تلخيص التمهيد، ج 1، ص 62.

6 ـ طبقات الكبري، ج 1، ص 192؛ تاريخ طبري، ج 2، ص 44 و الكامل في‏التاريخ، ج 2، ص 30.

7 ـ الكامل في‏التاريخ، ج 2، ص 30.

8 ـ تاريخ طبري، ج 2، ص 44.

9 ـ الكامل في‏التاريخ، ج 2، ص 30.

10 ـ تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 30.

11 ـ تاريخ طبري، ج 2، ص 22.

12 ـ تفسيرالميزان، ج 2، ص 19.

13 ـ همان؛ سيره نبويه، ج 1، ص 239 و تلخيص التمهيد، ج 1، ص 68.

14 ـ سوره قدر، آيه 1.

15 ـ سوره بقره، آيه 185.

16 ـ سيره حلبي، ج 1، ص 384.

17 ـ تاريخ پيامبراسلام(ص)، آيتي، ص 84.

18 ـ همان، ص 84، به نقل از: «التنبيه و الاشراف»، ص 198.

19 ـ التمهيد، ج 1، ص 68، به نقل از سيره حلبي، ج 1، ص 238.

20 ـ از جمله: علامه مجلسي در بحارالانوار، ج 18، ص 190 واز معاصرين: آية‏اللّه سبحاني، فروغ ابديت، ج 1، ص 232 و آية‏اللّه معرفت در تلخيص التمهيد، ج 1، ص 66.

21 ـ وسائل الشيعه، ج 7، ص 329، ابواب صوم مندوب، باب 15.

22 ـ فروع كافي، ج 4، ص 149.

23 ـ وسائل الشيعه، ج 7، ص 329، براي اطلاع بيش‏تر به كتاب «موسوعة‏التاريخ الاسلامي»، شيخ محمدهادي يوسفي غروي، ج 1، ص 380 مراجعه شود.

24 ـ سيره حلبي، ج 1، ص 384.

25 ـ مجمع البيان، ج 10، ص 780.

26 ـ همان.

27 ـ مروج الذهب، ج 2، ص 282.

28 ـ سيره نبوي، ج 1، ص 239.

29 ـ الكامل في‏التاريخ، ج 2، ص 32.

30 ـ تاريخ طبري، ج 2، ص 45.

31 ـ الاتقان، سيوطي، ج 1، ص 95.

32 ـ تلخيص التمهيد، ج 1، ص 84.

33 ـ برهان، بدرالدين زركشي، ج 1، ص 206.

34 ـ اصول كافي، ج 2، ص 628.

35 ـ بحارالانوار، ج 2، ص 206.

36 ـ جامع البيان في‏تأويل القرآن (تفسير طبري)، ابوجعفر محمدبن طبري، ج 1، ص 646.

37 ـ درّالمنثور، سيوطي، ج 5، ص 562.

38 ـ كشاف، زمخشري، ج 4، ص 775.

39 ـ صحيح مسلم، شرح النووي، ج 2، ص 205.

40 ـ تلخيص التمهيد، ج 1، ص 78.

41 ـ سوره آل عمران، آيه 164.

42 ـ مفردات راغب، واژه «منّ».

43 ـ سوره حجرات، آيه 17.

44 ـ مجمع البيان، ج 2، ص 875.

45 تا 47 ـ تفسير نمونه، ج 3، ص 158؛ مفاتيح الجنان، دعاي مكارم الاخلاق؛ مجمع البيان، ج 1، ص429؛ مجمع البيان، ج 2، ص875؛

48 ـ تعليم و تربيت اسلامي، (مباني و روش‏ها)، ص 4.

49 ـ در منگهم (Dermenghem)، دانشمند فرانسوي، به نقل از بانك تكبير (بعثت بنوي)، ص 283.

50 ـ مفردات راغب، واژه «زكا».

51 ـ سوره شمس، آيه 8.

52 ـ سوره اعلي، آيه 14.

53 ـ سوره شعراء، آيه 18.

54 ـ بحارالانوار، ج 70، ص 372.

55 ـ ژان ژاك روسو، (j.j. Rosseey)، دانشمند معروف فرانسوي، به نقل از بانك تكبير (بعثت نبوي).