رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و آشکار شدن توطئه ها

یوسف بوشهری

نسخه متنی -صفحه : 8/ 7
نمايش فراداده

طرّاحي توطئه از قبل

جز دلايل و قرايني كه پيشتر بر شمرديم شواهدي نشان مي‏دهد كه آن تصميم با توطئه قبلي صورت گرفته است و گرنه براي گروهي اندك چگونه زمينه و امكان كودتايي اين‏چنين وجود داشته است؟! برخي شواهد بر توطئه بودن آن غايله به قرار زير است:

الف ـ در آيه‏اي از قرآن در هشدار الهي به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله چنين مي‏خوانيم: «وَمِنْ اَهْلِ الْمَدِينَةِ مَردوُ عَلَي النّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ»(29) يعني هم اينك در شهر تو مدينه از كساني كه به‏ظاهر اسلام آورده‏اند هستند كساني كه بر نفاق خويش باقي‏اند (آنان كه بر نفاق خو گرفته‏اند و دمي از روي حقيقت به تو ايمان نياورده‏اند) غير از آنكه نفاق ايشان چنان زيركانه است كه اگر ما آنها را به تو معرفي نكنيم هيچ گاه آنان را باز نشناسي!

ب ـ تلاش عمر و ابوبكر براي تصدي امامت نماز به جاي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در ايام بيماري آن حضرت(30)

ج ـ گفتار امام علي عليه‏السلام به عمر كه «شير خلافت را به‏دوش كه براي تو نيز نصيبي خواهد بود. امروز زمام آن را محكم براي ابوبكر در دست‏گير، تا فردا در اختيار تو باشد.»(31)

د ـ نامه معاويه به محمد بن ابي‏بكر و اشاره به همدستي ابوبكر و عمر بر ضد علي عليه‏السلام و غصب خلافت.(32)

ه··ـ واگذاري خلافت از طرف ابوبكر به عمر

و ـ سخن عمر پس از مضروب شدن به دست ابولؤلؤ كه اگر ابوعبيده زنده بود، او را به جانشيني بر مي‏گزيدم.(33)

در برخي از روايات نيز به اين زمينه چيني كه ريشه در گذشته (زمان رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ) داشته تصريح شده است.(34)

حوادث بعد آشكار نمود كه انتخاب خلفا در عهد هر سه خليفه بر اساس آن بود كه خلافت در خاندانهاي قريش ـ به جز خاندان بني‏هاشم ـ به گردش در آيد. و در اجراي اين سياست، قريشيان، اوّل «ابوبكر» را از تيره تيم و سپس «عمر» را از تيره عدي، و پس از او «عثمان» را از تيره بني اميه، براي خلافت انتخاب كردند. خلفا بر پايه همين مقصد و سياست، انصار و بني‏هاشم را از صحنه سياست دور نگاه داشتند و به هيچ وجه رياستِ ارتش در فتوحات و حكومت شهرهاي اسلامي را به آنان واگذار نكردند.