انسانها در همان هماره تاريخ براي تاكيد خبريا وعده خود از روشهاي مختلفي استفاده ميكردند . گاه از كلمات مخصوص استفاده ميكردند و گاه اين كار را با گرفتن دستها انجام ميدادند؛ چنانكه در تاريخ روميان و عبرانيها و عربها، گرفتن دست نشانه عزم و تاكيد بر انجام آن كار بود كه با گذشت زمان آن را « يمين » ناميدند.
تاريخ قسم در ميان ملتهاي مختلف و اقوام گوناگون تاريخي است، بس كهن، در ميان ملتهاي بدوي، هر طايفه طبق عقيده خود اشيا و موجوداتي خاص را مقدس ميدانستند و درمقام اثبات مدعاي خود بدان سوگند ميخورند تا از اين راه حقانيت سخنان خود را اثبات كنند. مثلاً يهوديان به تورات، مسيحيان ، انجيل و عرب حجاز به لات و عزي قسم ياد ميكردند.
با بررسي شعر و نثر دوران جاهلي،انواع قسمرا در ادبيات اين دوران ميتوان يافت. آنان گاهي قسم را با « ن» تأكيد همراه ميكردند؛ گاهي قسم به « اله، رب، ...» در اشعار خود ميآوردند و گاه به آب و ستارگان و بتو غيره قسم ياد ميكردند كه تمام اين موارد، نشانه ارزش و اهميت قسم نزد عربهاي دوران جاهلي است.
اين نمونههاي اندك كافي است كه نشان دهد شيوه بياني قسم تنها مربوط به عالم اسلام نيست و در شعر ونثر جاهلي به گستردگي به كار رفته است. شعرايي مانند: « اعشي»، «خنساء» ، « نابغه» و « امروء القيس» از الفاظ قسم در اشعارشان بيشتر استفاده ميكردند، مانند قسم به خداوند در اين شعر خنساء:
به خدا قسم تا جايي كه خداوند كوهها را ثابت نگه ميدارد براي هر دو [برادرم] گريه ميكنم [3] ».