كه فرمود:
«يا داود انا جعلناك خليفه فى الارض فاحكم بين الناس بالحق...»(33)
«اى داود ما تو را خليفه در زمين قرار داديم پس در ميان مردم به حق داورى كن».
و آنگاه به صفات و ويژگى هاى حاكم اشاره كرد كه:
الف «... ان الله اصطفيه عليكم و زاده بسطه فى العلم و الجسم...».(34)
«پيامبر بنى اسرائيل به آنها گفت: خدا او (طالوت) را بر شما برگزيده و او را در علم و (قدرت) جسم وسعت بخشيده.
ب «فهزموهم باذن الله و قتل داود جالوت و آتاه الله الملك و الحكمه و علمه مما يشاء و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض و لكن الله ذوفضل على العالمين.(35)
«سپس به اذن و فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت واداشتند و داود جالوت را كشت و خداوند حكومت و دانش او را بخشيد و از آنچه مى خواست به او تعليم داد،
و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمى كرد زمين را فساد فرا مى گرفت ولى خداوند نسبت به جهانيان لطف و احسان دارد.»
آيات فوق بيانگر اين است كه اگر حكومت مقتدر و نيرومند نباشد تا جلوى طاغيان و سركشان را بگيرد، زمين پر از فساد مى شود و حكومت عادل يكى از عطاياى الهى است كه جلوى مفاسد فرهنگى و اجتماعى را مى گيرد.
كه فرمود:
«الذين مكناهم فى الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر...»(36)
همان كسانى كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را بپا ميدارند و زكات ميدهند و امر بمعروف و نهى از منكر مى كنند.
اين آيه به طور ضمنى بيانگر اينست كه برپا داشتن نماز و اداى زكات و ساير فرايض دينى تنها در سايه حكومت ميسر است و انسان هاى الهى هنگامى كه به حكومت دست يابند فرايض را برپا مى دارند.