الگوهای رفتاری امام علی (علیه السلام) و علم و هنر

محمد دشتی

نسخه متنی -صفحه : 248/ 173
نمايش فراداده

8 معناى لا شى ء

از جمله سؤالات كتبى پادشاه روم از معاويه يكى معناى «لاشى ء» بود معاويه پاسخش را ندانست.

عمرو بن عاص از قضيّه با خبر گرديد، به معاويه گفت:

اسب خوبى براى فروش به لشگرگاه على بفرست و به فرستاده بگو اگر قيمت اسب را از تو پرسيدند بگو «لاشى ء» اميد است بدين وسيله مشكل حلّ شود.

از اين رو مردى اسبى برداشت و به لشگرگاه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام رهسپار گرديد،

اتّفاقا حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام با قنبر از كنار مرد عبور مى كردند.

امام على عليه السلام به قنبر فرمود:

برو اسب را از اين مرد بخر.

قنبر نزد مرد رفت و به وى گفت:

اسبت را به چند مى فروشى؟

آن مرد گفت: به «لاشى ء»

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به قنبر فرمود:

اسب را از او بگير.

مرد گفت: پس «لاشى ء» را به من بده.

اميرالمؤمنين او را در بيابان برد و سراب را به وى نشان داد و به او فرمود:

اين «لاشى ء» است.

مرد گفت: از كجا مى گوئى؟

امام على عليه السلام فرمود:

به دليل آيه قرآن:

«يَحْسَبُهُ الظَّمَاَّن ماءا حَتَّى اِذَا جَاءَ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئا»

«تشنه سراب را آب مى پندارد و چون بدان نزديك شود نمى يابد او را چيزى» (331)