إِنَّ اءَفْضَلَ مَاتَوَسَّلَبِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى، الاِْيمَانُ بِهِ وَبِرَسُولِهِ، وَالْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ، فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الاِْسْلاَ مِ؛ وَكَلِمَةُ الاِْخْلاَ صِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ؛ وَإِقَامُ الصَّلاَ ةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ؛ وَإِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ؛ وَصَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ؛ وَحَجُّ الْبَيْتِ وَاعْتَِمارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَيَرْحَضَانِ الذَّنْبَ. وَصِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ،وَمَنْسَاءَةٌ فِي الاَْجَلِ؛ وَصَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ؛ وَصَدَقَةُ الْعَلاَ نِيَةِ فَإِنَّهَاتَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ؛ وَصَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ. اءَفِيضُوا فِي ذِكْرِ اللّهِ فَإِنَّهُ اءَحْسَنُ الذِّكْرِ، وَارْغَبُوا فِيَما وَعَدَ الْمُتَّقِينَ فَإِنَّ وَعْدَهُ اءَصْدَقُ الْوَعْدِ، وَاقْتَدُوا بِهَدْيِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ اءَفْضَلُ الْهَدْيِ. وَاسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا اءَهْدَى السُّنَنِ.
ترجمه خطبه 110
(اين خطبه قبل از سيدرضّى در ميان دانشمندان به خطبه ديباج معروف بود.)
همانا بهترين چيزى كه انسان ها مى توانند با آن به خداى سبحان نزديك شوند، ايمان به خدا و ايمان به پيامبر صلّى الله عليه وآله و جهاد در راه خداست، كه جهاد قلّه بلند اسلام، و يكتا دانستن خدا، بر اساس فطرت انسانى است، بر پاداشتن نماز آيين ملّت اسلام، و پرداختن زكات تكليف واجب الهى، و روزه ماه رمضان سپرى برابر عذاب الهى است، و حج و عمره، نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناهان است. و صله رحم مايه فزونى مال و طول عمر، و صدقه هاى پنهانى نابود كننده گناهان، و صدقه آشكارا، مرگ هاى ناگهانى و زشت را باز مى دارد، و نيكوكارى، از ذلّت و خوارى نگه مى دارد. به ياد خدا باشيد كه نيكوترين ذكر است، و آن چه پرهيزگاران را وعده دادند آرزو كنيد كه وعده خدا راست ترين وعده هاست، از راه و رسم پيامبرتان پيروى كنيد كه بهترين راهنماى هدايت است، رفتارتان را با روش پيامبر صلّى الله عليه وآله تطبيق دهيد كه هدايت كننده ترين روشهاست.
وَتَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ اءَحْسَنُ الْحَدِيثِ، وَتَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ، وَاسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ، وَ اءَحْسِنُوا تِلاَ وَتَهُ فَإِنَّهُ اءَنْفَعُ الْقَصَصِ. وَإِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بَغَيْرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لاَ يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ؛ بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ اءَعْظَمُ، وَالْحَسْرَةُ لَهُ اءَلْزَمُ، وَهُوَ عِنْدَ اللّهِ اءَلْوَمُ.
و قرآن را بياموزيد، كه بهترين گفتار است، و آن را نيك بفهميد كه بهار دلهاست، از نور آن شفا و بهبودى خواهيد كه شفاى سينه هاى بيمار است، و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سودبخش ترين داستان هاست، زيرا عالمى كه به غير علم خود عمل كند، چونان جاهل سرگردانى است كه از بيمارى نادانى شفا نخواهد گرفت، بلكه حّجت بر او قوى تر و حسرت و اندوه بر او ثابت و در پيشگاه خدا سزاوار سرزنش است.
خطبه 199 نهج البلاغه
«كان يوصي به اءصحابه»
1 اءهمّية الصلاة و فوائدها
تَعَاهَدُوا اءَمْرَ الصَّلاَ ةِ، وَحَافِظُوا عَلَيْهَا، وَاسْتَكْثِرُوا مِنْهَا، وَتَقَرَّبُوا بِهَا.
فَإِنَّهَا «كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابا مَوْقُوتا».
اءَلاَ تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ اءَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا:
«مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ؟ قالوا: لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ».
وَإِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ، وَتُطْلِقُهَا إِطْلاَ قَ الرِّبَقِ، وَشَبَّهَهَا رَسُولُ اللّهِصلّى الله عليه وآله بِالْحَمَّةِ تَكُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ، فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنْهَا فِي الْيَوْمِ وَاللَّيْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَمَا عَسَى اءَنْ يَبْقَى عَلَيْهِ مِنَ الدَّرَنِ؟ وَقَدْ عَرَفَ حَقَّهَا رِجَالٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ لاَ تَشْغَلُهُمْ عَنْهَا زِينَةُ مَتَاعٍ، وَلاَ قُرَّةُ عَيْنٍ مِنْ وَلَدٍ وَلاَ مَالٍ. يَقُولُ اللّهُ سُبْحَانَهُ: «رِجَالٌ لاَ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَإِقَامِ الصَّلاَ ةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ».
وَكَانَ رَسُولُ اللّهِصلّى الله عليه وآله نَصِبا بِالصَّلاَ ةِ بَعْدَ التَّبْشِيرِ لَهُ بِالْجَنَّةِ، لِقَوْلِ اللّهِ سُبْحَانَهُ:
«وَاءْمُرْ اءَهْلَكَ بِالصَّلاَ ةُ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا»،
فَكَانَ يَاءْمُرُ بِهَا اَهْلَهُ وَيَصْبِرُ عَلَيْهَا نَفْسَهُ.
ترجمه خطبه 199
(همواره يارانش را به آن سفارش مى كرد؛)
مردم! نماز را بر عهده گيريد، و آن را حفظ كنيد، زياد نماز بخوانيد، و با نماز خود را به خدا نزديك كنيد؛ «نماز فريضه واجبى است كه در وقتهاى خاص بر مؤمنان واجب گرديده است» (144)
آيا به پاسخ دوزخيان گوش فرا نمى دهيد، آن هنگام كه از آنها پرسيدند: چه چيز شما را بدوزخ كشانده است؟ گفتند: «ما از نمازگذاران نبوديم» (145). همانا نماز! گناهان را چونان برگ هاى پاييزى فرو مى ريزد، و غُل و زنجير گناهان را از گردن ها مى گشايد، پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله نماز را به چشمه آب گرمى كه بر درِ سراى مردى جرياين داشته باشد، تشبيه كرد، اگر روزى پنج بار خود را در آن شستشو دهد، هرگز چرك و آلودگى در بدن او نماند. همانا كسانى از مؤمنان حق نماز را شناختند كه زيور دنيا از نماز بازشان ندارد، و روشنايى چشمشان يعنى اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود. خداى سبحان مى فرمايد: «مردانى هستند كه تجارت و خريد و فروش، آنان را از ياد خدا، و برپاداشتن نماز، و پرداخت زكات باز نمى دارد.» (146) رسول خداصلّى الله عليه وآله پس از بشارت به بهشت، خود را در نماز خواندن به زحمت مى انداخت، زيرا خداوند به او فرمود: «خانواده خويش را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شكيبا باش» (147). پس پيامبر صلّى الله عليه وآله پى در پى خانواده خود را به نماز فرمان مى داد، و خود نيز در انجام نماز شكيبا بود.
ثُمَّ إِنَّ الزَّكَاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلاَ ةِ قُرْبَانا لاَِهْلِ الاِْسْلاَ مِ، فَمَنْ اءَعْطَاهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا، فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ كَفَّارَةً، وَمِنَ النَّارِ حِجَازا وَوِقَايَةً. فَلاَ يُتْبِعَنَّهَا اءَحَدٌ نَفْسَهُ، وَلاَ يُكْثِرَنَّ عَلَيْهَا لَهْفَهُ، فَإِنَّ مَنْ اءَعْطَاهَا غَيْرَ طَيِّبِ النَّفْسِ بِهَا، يَرْجُو بِهَا مَا هُوَ اءَفْضَلُ مِنْهَا، فَهُوَ جَاهِلٌ بِالسُّنَّةِ، مَغْبُونُ الاَْجْرِ، ضَالُّ الْعَمَلِ، طَوِيلُ النَّدَمِ.
همانا پرداخت زكات با نماز، عامل نزديك شدن مسلمانان با خداست، پس آن كس كه زكات را با رضايت خاطر بپردازد، كفّاره گناهان او مى شود، و بازدارنده و نگهدارنده انسان از آتش جهنّم است، پس نبايد به آن چه پرداخته با نظر حسرت نگاه كند، و براى پرداخت زكات افسوس خورد، زيرا آن كس كه زكات را از روى رغبت نپردازد، و انتظار بهتر از آن چه را پرداخته داشته باشد، به سنّت پيامبر صلّى الله عليه وآله نادان است، و پاداش او اندك، و عمل او تباه و هميشه پشيمان خواهد بود.
ثُمَّ اءَدَاءَ الاَْمَانَةِ، فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ اءَهْلِهَا، إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّةِ، وَالاَْرَضِينَ الْمَدْحُوَّةِ، وَالْجِبَالِ ذَاتِ الطُّوْلِ الْمَنْصُوبَةِ، فَلاَ اءَطْوَلَ وَلاَ اءَعْرَضَ، وَلاَ اءَعْلَى وَلاَ اءَعْظَمَ مِنْهَا.
وَلَوِ امْتَنَعَ شَيْءٌ بِطُولٍ اءَوْ عَرْضٍ اءَوْ قُوَّةٍ اءَوْ عِزٍّ لاَمْتَنَعْنَ؛ وَلكِنْ اءَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ، وَعَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ اءَضْعَفُ مِنْهُنَّ، وَهُوَ الاِْنْسَانُ، «إِنَّهُ كَانَ ظَلُوما جَهُولا».
يكى ديگر از وظائف الهى، اداى امانت است، آن كس كه امانتها را نپردازد زيانكار است، امانت الهى را بر آسمانهاى برافراشته، و زمينهاى گسترده، و كوه هاى بپاداشته، عرضه كردند، كه از آنها بلندتر، بزرگتر، وسيع تر يافت نمى شود، امّا نپذيرفتند اگر بنا بود كه چيزى به خاطر طول و عرض و توانمندى و سربلندى از پذيرفتن امانت سرباز زند آنان بودند، امّا از كيفر الهى ترسيدند، و از عواقب تحمّل امانت آگاهى داشتند، كه ناتوانتر از آنها آگاهى نداشت، و آن انسان است، كه خدا فرمود: «همانا انسان ستمكارِ نادان است» (148)
إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى لاَ يَخْفَى عَلَيْهِ مَا الْعِبَادُ مُقْتَرِفُونَ فِي لَيْلِهِمْ وَنَهَارِهِمْ. لَطُفَ بِهِ خُبْرا، وَاءَحَاطَ بِهِ عِلْما. اءَعْضَاؤُكُمْ شُهُودُهُ، وَجَوَارِحُكُمْ جُنُودُهُ، وَضَمَائِرُكُمْ عُيُونُهُ، وَخَلَوَاتُكُمْ عِيَانُهُ.
همانا بر خداوند سبحان پنهان نيست آن چه را كه بندگان در شب و روز انجام مى دهند، كه دقيقا بر اعمال آنها آگاه است، و با علم خويش بر آنها احاطه دارد، اعضاء شما مردم گواه او، و اندام شما سپاهيان او، روان و جانتان جاسوسان او، و خلوت هاى شما بر او آشكار است.
معرفة اللّه
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي بَطَنَ خَفِيَّاتِ الاُْمُورِ، وَدَلَّتْ عَلَيْهِ اءَعْلاَمُ الظُّهُورِ، وَامْتَنَعَ عَلَى عَيْنِ الْبَصِيرِ؛ فَلاَ عَيْنُ مَنْ لَمْ يَرَهُ تُنْكِرُهُ، وَلاَ قَلْبُ مَنْ اءَثْبَتَهُ يُبْصِرُهُ: سَبَقَ فِي الْعُلُوِّ فَلاَ شَيْءَ اءَعْلَى مِنْهُ، وَقَرُبَ فِي الدُّنُوِّ فَلاَ شَيْءَ اءَقْرَبُ مِنْهُ.
فَلاَ اسْتعْلاَ ؤُهُ بَاعَدَهُ عَنْ شَيْءٍ مِنْ خَلْقِهِ، وَلاَ قُرْبُهُ سَاوَاهُمْ فِي الْمَكَانِ بِهِ.
لَمْ يَطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ، وَلَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِهِ، فَهُوَ الَّذِي تَشْهَدُ لَهُ اءَعْلاَ مُ الْوُجُودِ، عَلَى إِقْرَارِ قَلْبِ ذِي الْجُحُودِ، تَعَالَى اللّهُ عَمَّا يَقُولُهُ الْمُشَبِّهُونَ بِهِ وَالْجَاحِدُونَ لَهُ عُلُوّا كَبِيرا!
خداشناسى
ستايش خداوندى را سزاست كه از اسرار نهان ها آگاه است، و نشانه هاى آشكارى در سراسر هستى بر وجود او شهادت مى دهند، هرگز برابر چشم بينندگان ظاهر نمى گردد، نه چشم كسى كه او را نديده مى تواند انكارش كند، و نه قلبى كه او را شناخت مى تواند مشاهده اش نمايد، در والايى و برترى از همه پيشى گرفته، پس از او برتر چيزى نيست، و آنچنان به مخلوقات نزديك است كه از او نزديكتر چيزى نمى تواند باشد.
مرتبه بلند او را از پديده هايش دور نساخته، و نزديكى او با پديده ها، او را مساوى چيزى قرار نداده است.
عقل ها را بر حقيقت ذات خود آگاه نساخته، امّا از معرفت و شناسايى خود باز نداشته است.
پس اوست كه همه نشانه هاى هستى بر وجود او گواهى مى دهند و دل هاى منكران را بر اقرار به وجودش واداشته است، خدايى كه برتر از گفتار تشبيه كنندگان و پندار منكران است.