آشنایی با نهج البلاغه امام علی و پاسخ به چند شبهه

سید جعفر حسینی

نسخه متنی -صفحه : 40/ 19
نمايش فراداده

»»و در مثال دوم خداوند بر نفاق درونى ثعلبه حكم كرده و فرموده كه او از دروغگويان است.

»»و در مثال سوم بيان فرموده كه وليد بن عقبه فاسق و اهل آتش است و براى او نجاتى از آتش جهنم نيست. 'او كسى است كه در زمان استانداريش در كوفه نماز صبح را "در اثر مستى" چهار ركعت خواند و گفت اگر بخواهيد بيشتر مى خوانم' ولى در عين حال برخى از اهل سنت معتقدند كه اين هر سه نفر "عبدالله بن ابى سرح، ثعلبه و وليد بن عقبه" چونكه از صحابه مى باشند پس عادلند و تكذيب آنان جايز نيست، بلكه محكوم به پاكى و نزاهت بوده و اهل بهشتند و هيچ كدام داخل جهنم نخواهند رفت ، آيا پذيرفتن حكم خدا سزاوارتر است يا تقليد كوركوانه و قول بدون در تعارض است از جمله:

1 - 'ذوالثديه' كه از صحابه ى ظاهر زاهد و عابد بود و مردم از كثرت عبادت او در شگفت بودند نمونه ى جالبى براى تعارض نظريه ى عدالت تمام صحابه با سنت نبوى است زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم همواره مى فرمود: او مردى است كه در چهره اش اثرى از شيطان است.

ابن حجر عسقلانى در 'الاصابه فى تمييز الصحابه' ج 1 ص 439. نقل مى كند كه روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ابوبكر را فرستاد تا او را بكشد، ولى ابوبكر او را در حال نماز ديد و او را نكشت و برگشت. سپس آن حضرت عمر را فرستاد تا او را بكشد و او هم نافرمانى كرد و او را نكشت، سپس على بن ابى طالب عليه السلام را فرستاد، لكن على عليه السلام او را نيافت چون از مسجد بيرون رفته بود. آيا مگر مى شود رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بفرمايد در چهره يك "صحابى عادل" اثرى از شيطان است و دستور دهد كه او را به قتل رسانند؟ البته همين 'ذوالثديه' از دشمنان سرسخت على بن ابى طالب عليه السلام بود و رهبر خوارج گشت و در جنگ نهروان كشته شد "به همان گونه اى كه قبلا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على بن ابى طالب عليه السلام خبر داده بود".

2 - " احمد بن شعيب نسائى در خصائص اميرالمومنين على بن ابى طالب- كرم الله وجهه- ص 238 "باب 59 حديث 179" از ابوسعيد روايت كرده كه گفت ما نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بوديم و آن حضرت غنائمى را تقسيم مى كرد، در اين حال ذوالخويصره كه مردى از بنى تميم بود وارد شد و گفت: يا رسول الله به عدالت رفتار كن!! آن حضرت فرمود: اگر من به عدالت رفتار نكنم پس چه كسى به عدالت رفتار مى كند؟ اگر من عدالت نكنم بد عمل كرده ام و زيانكار خواهم بود عمر اجازه خواست او را بكشد، پيامبر اجازه نداد و فرمود: او يارانى دارد كه نماز و روزه ى آنان بگونه ايست كه شما نماز و روزه خود را در مقابل آنان ناچيز مى دانيد، اينان قرآن مى خوانند ولى از حنجره و گلويشان تجاوز نمى كند. از اسلام خارج مى شوند همان طورى كه تير از بدن شكار خارج شود و هيچگونه آلايش پيدا نكند و اگر تيرانداز به نوك و سر تاسر تير خود نگاه كند چيزى بر آن نبيند. نشانه آنان مرد سياه چهره اى است كه يكى از بازوانش همانند پستان زنان و يا قطعه گوشتى در حركت است "همان ذوالثديه" اينان بر بهترين مردم خروج مى كنند.

ابوسعيد گويد: شهادت مى دهم كه اين حديث را از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم و همچنين شهادت مى دهم كه على بن ابى طالب عليه السلام با آنان جنگ نمود و من همراه او بودم "بعد از پايان جنگ" آن حضرت دستور داد در جمع كشته شدگان آن مرد را پيدا كنند، او را پيدا كردند و آوردند من نگاه كردم او را به همان گونه اى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم توصيف كرده بود يافتم.

"مثال سوم" در سيره ى ابن هشام "ج 3 ص 235" آمده است كه گروهى از صحابه در خانه اى گرد آمده بودند و مردم را از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم باز مى داشتند، پس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دستور دادند كه آن خانه را به آتش كشيدند.

"مثال چهارم" 'متقى هندى' در 'كنرالعمال' گويد: 'حكم بن عاص بن اميه عموى عثمان بن عفان و پدر مروان بن الحكم كسى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم او را و آنكه در صلب او بود لعن كرد' و فرمود: واى بر امت من از كسانى كه در صلب حكم بن عاص مى باشند.