راز ولادت علي عليه السلام در درون کعبه
جواد خرمي
در سيزدهم رجب سال 30 عامالفيل، حادثه بس عجيبى رخ داد كه هرگز در تاريخ بشريت سابقه نداشته و بعد از آن نيز تكرار نشده است، و آن حادثه، به دنيا آمدن نوزادى است در درون خانه كعبه كه به نام على عليهالسلام اسمگذارى شد.
مادر وى فاطمه، دختر اسد فرزند هاشم است كه جزء نخستين زنانى شمرده مىشود كه به پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله ايمان آورد و پيش از بعثت از آيين ابراهيم پيروى مىكرد. همين فاطمه زنى است كه سخت مورد احترام پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله بوده است.
پدر اين طفل، عمران معروف به ابوطالب، حامى بزرگوار رسول خدا صلىاللهعليهوآله بود.
مدرك حادثه
به دنيا آمدن اميرمؤمنان، على عليهالسلام در درون خانه خدا فضيلتى است كه محدّثان شيعه و دانشمندان علم انساب آن را در كتابهاى خود نقل كردهاند و در ميان دانشمندان اهل تسنن گروه زيادى به اين حقيقت، تصريح و آن را يك فضيلت بىنظير خواندهاند كه به نمونههايى اشاره مىشود:
1. محمد مالكى مىگويد: «وُلِدَ بِمكَّةَ الْمُشَرّفَةَ داخِلَ بَيْتِ الْحَرامِ فى يَوْمِ الْجُمعَةِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِاللّهِ رَجَبِ سَنَةِ ثَلاثينَ مِنْ عامِ الْفيلِ... وَلَمْ يُولَدْ فِى الْبَيْتِ الْحَرامِ قَبْلَهُ اَحَدٌ سِواهُ، وَهِىَ فَضيلَةٌ خَصَّهُ اللّه تَعالى بِها اِجْلالاً لَهُ وَاِعْلاءً لَمَرْتَبَتِهِ وَاِظْهارا لِكَرامَتِهِ؛(1) على در داخل خانه خدا در مكه، روز جمعه سيزدهم ماه خدا، رجب سال سى از عامالفيل به دنيا آمد... قبل از او كسى در داخل خانه خدا به دنيا نيامده بود و اين ولادت فضيلتى است كه خداى بلند مرتبه على عليهالسلام را به آن اختصاص داده است، براى تجليل او و بالا بردن مرتبه او و آشكار نمودن كرامت و بزرگوارى او».
2. حاكم نيشابورى مىگويد: «ولادت على در داخل كعبه به طور تواتر به ما رسيده است.»(2)
3. آلوسى بغدادى صاحب تفسير مىگويد: «تولد على در كعبه در ميان ملل جهان مشهور و معروف است. تاكنون كسى به اين فضيلت دست نيافته است.»(3)
و ديگر دانشمندان اهل سنّت(4) نيز به اين مسئله معترف مىباشند. امّا در منابع شيعه روايات فراوانى در اين زمينه داريم كه به يكى از آنها اشاره مىشود:
سعيد بن جبير از يزيد بن قعنب نقل نموده كه من با عباس بن عبدالمطلب و گروهى از فرزندان عبدالعزّى در مقابل خانه خدا نشسته بوديم كه ناگهان فاطمه دختر اسد مادر اميرالمؤمنين كه نه ماهه باردار بود و درد زايمان او را گرفته بود، ظاهر شد، «فَقالَتْ رَبِّ اِنّى مُؤمِنَةٌ بِكَ وَبِما جاءَ مِنْ عِنْدِكَ مِنْ رُسُلٍ وَكُتُبٍ، وَاِنّى مُصَدّقَةٌ بِكَلامِ جَدّى اِبْراهِيْمَ الخَليلِ، وَاِنّهُ بَنى الْبَيْتَ العَتيقَ فَبِحَقِّ الّذى بَنى هذَا الْبَيْتَ وَبِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذى فِى بَطْنى لمّا يَسَّرْتَ عَلَىَّ وِلادَتى؛(5) پس فاطمه گفت: پروردگارا! به تو و پيامبران و كتابهايى كه از طرف تو نازل شدهاند، ايمان دارم و سخن جدّم ابراهيم خليل را تصديق مىكنم؛ او كه اين خانه عتيق را بنا كرد. پس به حق آن كسى كه اين خانه را ساخت، و به حق كودكى كه در رحم دارم، ولادت اين كودك را بر من آسان فرما!»
يزيد بن قعنب مىگويد: ما ديديم كه خانه خدا از پشت شكافته شد (محل مستجار) و فاطمه داخل خانه شد و ما ديگر او را نديديم، و ديوار دوباره به حال اوّل برگشت، به ذهن ما رسيد كه قفل در خانه خدا را باز كنيم، ولى باز نشد، «فَعَلِمْنا اَنَّ ذلِكَ اَمْرٌ مِنَ اَمْرِ اللّهِ عَزّوجَلّ؛(6) پس دانستيم كه اين مسئله كارى است از طرف خداى عزيز و جليل».
چند روز اين مادر و كودك در درون خانه خدا مىمانند. راستى در اين چند روز مادر چه خورده و چه نوشيده؟ و ديگر نيازهاى خويش را چگونه برآورده نموده است؟...
اگر كمترين دقت و تأمّلى در اين مسائل انجام گيرد، بىگمان به فضيلت والاى اين نوزاد و مادر مىتوان پى برد كه چگونه معجزات متعددى به احترام آن دو انجام مىگيرد؛ شكافته شدن ديوار خانه خدا و به هم آمدن آن، ماندن چهار روز در درون خانه، پاك بودن نوزاد از آلودگى زايمان وگر نه در درون خانه خدا راه نمىيافت، استفاده از غذاى بهشتى و...! خوب است در ادامه گزارش را از زبان فاطمه بنت اسد بشنويم:
وقتى از خانه بيرون آمد، گفت: «اِنّى فُضِّلْتُ عَلى مَنْ تَقَدَّمَنى مِنَ النِّساءِ لاَِنَّ آسِيَةَ بِنْتَ مُزاحِمٍ عَبَدَتِ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ سِرّا فِى مَوْضِعٍ لايُحِبُّ اَنْ يَعْبُدَاللّهَ فِيهِ اِلاّ اضْطِرارا، وَاِنَّ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْران هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْيابِسَةَ بِيَدِها حَتّى اَكَلَتْ مِنْها رُطَبا جَنيّا، وَاِنّى دَخَلْتُ بَيْتَ اللّهِ الْحَرامَ فَاَكَلْتُ مِنْ ثِمارِ اَلجَنَّةِ وَاَوْراقِها[ارزاقها]؛(7) به راستى من بر زنهاى پيش از خود برترى يافتم؛ زيرا آسية دختر مزاحم (همسر فرعون) خدا را پنهانى در جايى عبادت كرد كه دوست نمىداشت در آن مكان (يعنى كاخ فرعون) خدا را عبادت كند، مگر در حال ناچارى. و به راستى مريم دختر عمران درخت خشك خرما را با دستش تكان داد تا رطب تازهاى از آن بخورد، ولى من داخل خانه خدا شدم و از ميوههاى بهشتى و ورقها (يا روزيها)ى آن استفاده بردم.»
مراسم نامگذارى
مولود نورانى كه در درون خانه خدا به دنيا آمده و چهار شبانه روز از او و مادرش با غذاى بهشتى پذيرايى شده، براى نامگذاريش نيز خداى خانه بايد تصميم بگيرد، نه پدر و مادر و يا پدربزرگ و مادربزرگ. و چنين هم شد، خداوند منّت خويش را بر او كامل نمود و با جملاتى از عالم غيب به گوش فاطمه مادر نوزاد رساند كه او را چه نام نهد.
فاطمه بنت اسد مىگويد: «فَلمّا اَردْتُ اَنْ اَخْرُجَ هَتَفَ بى هاتِفٌ يا فاطِمَةُ سَمّيهِ عَليّا فَهُوَ عَلِىٌ وَاللّهُ الْعَلِىُّ الاَْعْلى يَقُوْلُ: اِنّى شقَقْتُ اِسْمَهُ مِنْ اِسْمى وَاَدّبْتُهُ باَدَبى وَوَقَفْتُهُ عَلى غامِضِ عِلْمى وَهُوَ الَّذى... يُؤذِّنُ فَوْقَ ظَهْرِ بَيْتى وَيُقَدِّسُنى وَيُمَجِّدُنى فَطُوبى لِمَنْ اَحَبَّهُ واَطاعَهُ وَوَيْلٌ لِمَنْ اَبْغَضَهُ وَعَصاهُ؛(8) پس هنگامى كه خواستم [از كعبه] خارج شوم، هاتفى [از غيب] مرا ندا داد: اى فاطمه [او را] به نام على نامگذارى كن! پس او على است و خداى علىّ اَعْلى است كه مىگويد: به راستى، اسم او را از اسم خودم جدا ساختم و او را به ادب خود پرورش دادم و او را بر پيچيدگيهاى علم خود آگاه ساختم و او كسى است كه... بر بام خانه من اذان خواهد گفت و مرا تقديس و تمجيد خواهد نمود. پس خوش به حال كسى كه او را دوست بدارد و اطاعتش كند و واى بر كسى كه او را دشمن بدارد و نافرمانى كند.»
آن گاه فاطمه بنت اسد روى به خانه نهاد. شخصى به سرعت خود را به ابوطالب و خانواده او رساند و بشارت ولادت على عليهالسلام را داد. همه خانواده كه در پيشاپيش آنها محمد مصطفى صلىاللهعليهوآله قرار داشت، به استقبال فاطمه و نوزادش آمدند، محمد مصطفى صلىاللهعليهوآله نوزاد را در بغل گرفت و زبان خويش را در دهان او قرار داد و اذان و اقامه در گوش او خواند. آن گاه ابوطالب شتران زيادى را به عنوان وليمه اين نوزاد قربانى نمود و تمام مردم را نيز دعوت نمود؛ به اين صورت كه اوّل هفت بار خانه خدا را طواف نمايند، آن گاه داخل خانه ابوطالب روند و بر على عليهالسلام سلام نمايند.(9)
راز ولادت
آنچه مهم و ضرورى است كه جامعه اسلامى، اعم از شيعه و سنى به آن توجه نمايند، راز و فلسفه اين ولادت در درون خانه خداوند و كعبه است. مريم با آن عظمت كه به تصريح قرآن معصومه است و فرزند او از پيامبران اولوالعزم بود، وقتى درد زايمان او فرا مىرسد، به او دستور داده مىشود كه محراب و عبادتگاه را ترك گويد و به نقطه دوردستى پناه برد؛(10) چرا كه اينجا عبادتگاه است، نه زايشگاه؛ ولى فاطمه بنت اسد را به درون مقدسترين عبادتگاه، يعنى كعبه فرا مىخوانند و با معجزه ديوار شكافته مىشود و در برخى منابع آمده كه به فاطمه بنت اسد الهام شد كه وارد خانه كعبه گردد.(11)
نوع دانشمندان اهل سنّت اين جريان را فقط يك فضيلت بىهدف براى على عليهالسلام مىدانند و بس؛ ولى در لابهلاى روايات شيعه جملات و نكاتى به چشم مىخورد كه نشان از يك راز بزرگ و هدف والا دارد؛ يعنى اين گونه نيست كه تولّد حضرت در درون خانه خدا يك حادثه استثنايىِ بدون هدف و فلسفه باشد و خداوند از آن هيچ منظورى جز بيان شرافت و فضيلت على عليهالسلام نداشته باشد، بلكه مطلب عميقتر از آن است و در پشت پرده اين حادثه، اسرارى نهفته است كه با دقّت و توجّه مىتوان به آن رسيد.
تحليل حادثه
روى على است قبله اين دل حقپرست ما | كوى على است منزل و جايگه نشست ما |
بوى على است باعث حال خراب و مست ما | سوى على است هر زمان به التماس دست ما |
اگر به روايات امامت و ولايت ائمه اطهار عليهمالسلام مخصوصا اميرمؤمنان عليهالسلام دقّت شود، در مىيابيم كه اساسىترين شرط توحيد، ولايت امامان معصوم است؛ چنان كه در حديث سلسلة الذهب و دهها حديث ديگر به آن تصريح شده است كه كلمه توحيد دژ نفوذناپذير الهى است، به شرطى كه ولايت و امامت امامان در كنار آن باشد.(12) اين از نظر فكرى و اعتقادى، و امّا از نظر رفتارى و عمل نيز اساسىترين شرط قبولى اعمال، پذيرفتن امامت على عليهالسلام و فرزندان اوست.
امام باقر عليهالسلام فرمود: «هر كس به خداوند عزّتمند تقرّب جويد با عبادتى كه تلاش خود را در انجام آن به كار برد، ولى امامى نصب شده از جانب خداوند براى او نباشد، تلاشش پذيرفته نمىشود و گمراه و سرگردان خواهد بود، و خداوند نيز اعمال او را دشمن مىدارد.»(13)
و همچنين پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله خطاب به على عليهالسلام در مورد ولايت آن حضرت فرمود: «اگر كسى به اندازه رسالت حضرت نوح در ميان قومش عبادت كند، و به اندازه كوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق كند و عمرش طولانى شود تا هزار بار خانه كعبه را با پاى برهنه زيارت كند، و سپس در ميان صفا و مروه مظلومانه به قتل برسد، اگر ولايت تو را اى على! نداشته باشد، بوى بهشت را نچشيده و داخل آن نخواهد شد.»(14) و امّا از نظر ظاهرى و حسى هر چند خانه خدا، كعبه، محور توحيد شمرده مىشود و مردم بايد به دور آن طواف كنند، ولى در طواف و نماز بايد توجّه دلها به سمت و سوى فردى باشد كه خانهزاد اين بيت مىباشد.
لطيفه
خداوند زاده نشده و داراى فرزند نيز نمىباشد، ولى يك امر را نمىتوان انكار كرد و آن اينكه صداى گريه نوزاد از خانه خدا به گوش رسيده است.
ولادت على عليهالسلام در درون خانه خدا رمز و رازش اين است كه بدانيم قلب خانه خدا و توحيد را ولايت و امامت على تشكيل مىدهد. در منابع روايى اِشاراتى به اين مطلب شده است، از جمله:
1. در ذيل جملاتى كه فاطمه بنت اسد در لحظه خروج از خانه خدا شنيد، مىخوانيم: «فَطُوبى لِمَنْ اَطاعَهُ وويلٌ لِمَنْ اَبغَضَه وَعَصاهُ؛(15) پس خوش به حال كسى كه او را دوست بدارد و اطاعتش كند و واى بر كسى كه او را دشمن بدارد و نافرمانى كند.» قبلاً اشاره شد جملات فوق راز ولادت على عليهالسلام را در درون كعبه اين مىداند كه مردم مطيع و فرمانبر او گردند و از امامت و ولايت او سرپيچى نكنند.
2. در دعوتنامه ابوطالب از مردم براى وليمه حضرت على عليهالسلام مىخوانيم: «وَقالَ هَلُمُّوا وَطَوِّفُوا بالبَيْتِ سَبْعا وَادْخُلُوا وَسَلِّموا عَلى عَلىٍّ وَلَدِى؛(16) گفت: مردم! بياييد و هفت بار دور خانه طواف كنيد، [آن گاه] داخل [خانه من] شويد و بر فرزندم على سلام كنيد.»
اين سخن به اين رمز كه على عليهالسلام امام و رهبر آينده شماست، اشاره دارد.
3. امام باقر عليهالسلام فرمود: «اِنَّما اُمِرَ النّاسُ اَنْ يَأْتُوا هذِهِ الاَحْجارَ فَيَتَطَوّفُوا بِها، ثَمَّ يَأْتُونَنا فَيُخْبِروُنا بِوِلايَتِهِمْ وَيَعْرِضُوا عَلَيْنا نُصْرَتَهُمْ؛(17) همانا به مردم دستور داده شده است كه بيايند و اين سنگها (كنايه از كعبه) را طواف كنند. سپس نزد ما (امامان) آيند و خبر ولايتشان را [نسبت به ما] اظهار نمايند، و يارىشان را نسبت به ما عرضه دارند».
نتيجه آنكه راز ولادت اميرمؤمنان عليهالسلام در درون خانه كعبه اين است كه مردم در حال نماز رو به كعبه باشند و صورت دل را به سوى امامت امامان معصوم و در رأس آنها اميرمؤمنان داشته باشند و هرگز از ياد نبرند كه على در درون خانه توحيد جا دارد.
من ار به قبله رو كنم به عشق روى او كنم | اقامه صلات را به گفتگوى او كنم |
گر از وطن سفر كنم سفر به سوى او كنم | زحج و بيت بگذرم طواف كوى او كنم |
كز احترام مولدش حرم شده است محترم | در اين ولا بگو نعم كه هست اعظم نعم |
* * *
الا كه رحمت آيتى زرحمت على بود | همه كتاب انبيا حكايت على بود |
بهشت و هر چه اندر او عنايت على بود | اجلّ نعمت خدا ولايت على بود.(18) |
1. الفصول المهمة، ص12 ـ13؛ بحارالانوار، ج35، ص8.
2. مستدرك حاكم، ج3، ص483.
3. شرح قصيده عبدالباقى افندى، ص15.
4. مروج الذهب، ج2، ص349؛ شرح الشفاء، ج1، ص151؛ موسوعة التاريخ الاسلامى، ج1، ص306 ـ 310.
5. بحارالانوار، داراحياء التراث العربى، ج35، ص8، حديث 11؛ ر.ك: خصائص اميرالمؤمنين، للشريف الرضى، ص39؛ الغدير، علاّمه امينى، ج6، ص22.
6. همان.
7. بحارالانوار، ج35، ص8.
8. بحارالانوار، ج35، ص9، ذيل حديث 11.
9. بحار، ج35، ص18؛ اعلام الهدايه، ج2، ص50.
10. مريم/22 ـ 23.
11. سنةالهداية، ص129.
12. ر.ك: توحيد صدوق.
13. اصول كافى، ج1، ص183.
14. بحارالانوار، ج27، ص194؛ ر.ك: مناقب خوارزمى، ص28.
15. بحار، ج35، ص8، ذيل حديث 11.
16. همان، ص18؛ ذيل حديث 14.
17. عيون اخبارالرضا، ج2، ص262، حديث 29 و 30.
18. فؤاد كرمانى.