امتى كه حق ناتوان و ضعيفش از افراد قدرتمند بدون هراس و نگرانى گرفته نشود هرگز به پاكى و قداست نخواهد رسيد. بنابراين حتما مسئول و مدير و زمامدار بايد خود را آماده شنيدن صحبتهاى مردم نموده و زمينه شنوائى را بوجود آورد و هر نوع مانع را از سر راه بردارد.
ثم احتمل الخرق منهم و العى، ونح عنهم الضيق و الانف يبسط الله عليك بذلك اكناف رحمته، و يوجب لك ثواب طاعته. و اعط ما اعطيت هنيئا، و امنع فى اجمال و اعذار! [ از فراز اول. ]
انسانهاى گرفتار و حاجتمند مخصوصا كسانى كه مدتها متحمل دشواريها شدند و عمرى را در فشار زندگى رنج برده اند طبعا هنگام برخورد با مسئولان منفجر و از آنان سخنان سخت و خشنى صادر خواهد گرديد و احيانا ادب لازم از آنان ديده نمى شود، لذا امام عليه السلام جناب مالك "ره" را سفارش به بردبارى و تحمل و پذيرش بى ادبى و يا بدخوئى و خشونت ملت را مى نمايد، نه فقط تحمل كه دستور نشان دادن خوش روئى و آغوش باز جهت آماده شدن ارباب رجوع براى بيان مطالب خود و يا كسانى كه او را به نمايندگى فرستاده اند صادر مى فرمايد و اينكه روياروئى بنحوى نباشد كه هيبت زمامدار يا مسئول طرف را از سخن بازدارد.
و در نهايت مى فرمايد چنانچه قرار شد بخششى بنمائى و يا پاداشى بدهى آنرا بنحو گوارا تحويل و تسليم نما و طورى نباشد كه خداى ناكرده با منت به طرف پرداخت گردد.
و اگر قدرت و توانائى رفع نياز وى را نداشتى بگونه اى از وى معذرت خواهى كن كه براى طرف عذر تو موجه و بار فشار و تحمل دشواريها بر او سهل و آسان گردد .
ثم الله الله فى الطبقه السفلى من الذين لا حيله لهم، من المساكين و المحتاجين و اهل البوسى و الزمنى، فان فى هذه الطبقه قانعا و معترا.
و احفظ لله ما استحفظك من حقه فيهم، و اجعل لهم قسما من بيت مالك، و قسما من غلات صوافى الاسلام فى كل بلد. فان للاقصى منهم مثل الذى للادنى، و كل قد استرعيت حقه، فلا يشغلنك عنهم بطر، فانك لا تعذر بتضييعك التافه لاحكامك الكثير المهم. فلا تشخص همك عنهم، و لا تصعر خدك لهم، و تفقد امور من لا يصل اليك منهم ممن تقتحمه العيون، و تحقره الرجال، ففرغ لاولئك ثقتك من اهل الخشيه و التواضع، فليرفع اليك امورهم، ثم اعمل فيهم بالاعذار الى الله يوم تلقاه. فان هولاء من بين الرعيه احوج الى الانصاف من غيرهم، و كل فاعذر الى الله فى تاديه حقه اليه. و تعهد اهل اليتم و ذوى الرقه فى السن ممن لا حيله له، و لا ينصب للمساله نفسه. و ذلك على الولاه ثقيل، و الحق كله ثقيل، و قد يخففه الله على اقوام طلبوا العاقبه فصبروا انفسهم، و وثقوا بصدق موعود الله لهم. [ نهج البلاغه- فيض- ص 1019. ]
سپس مالكا خدا را در نظر بگير درباره طبقه پائين از مردمى كه چاره اى ندارند كه عبارتند از: بينوايان و مشقت زدگان و زمين گير شدگان زيرا در اين طبقه هم قانع "فقير و محتاجى كه هر مقدار به او بدهند قناعت مى كند و اعتراض ندارد" وجود دارد و هم معتر "فقير و محتاجى است كه سئوال مى كند و تقاضاى كمك دارد" و آنچه را كه خدا از حق خود درباره ايشان بتو امر فرموده حفظ كن و بجا آور و براى آنان قسمتى از بيت المال و عائدات غنائم خالصه اسلامى در هر شهر در نظر بگير زيرا براى آن بينوايان و نيازمندان دور، آن حقى است كه براى نزديكان ثابت است و تو بايد حق همه آنان را مراعات نمائى پس هوشيار باش كه سركشى شادى و مستى تو را از آنان باز ندارد زيرا تو به بهانه رسيدگى به كارهاى بزرگ و مهم از ضايع كردن حق كوچك معذور نخواهى بود پس هرگز توجه و همت خود را نسبت به آنان دريغ مدار و از روى گردنكشى از آنان روى برمگردان و امور كسانى را از اين طبقه كه نمى توانند به حضور تو رسند و مردم به آنان با تحقير مى نگرند و انظار و ديدها آنان را پست مى شمارند تحت نظر بگير و براى رسيدگى به كارهاى آنان اشخاصى را معين كن كه نزد تو مورد اطمينان و اهل ترس از خدا و فروتن باشند تا نيازها و مسائل آنان را به تو اطلاع دهند سپس درباره اين طبقه مستمند چنان رفتار كن كه روز ملاقات با خداوند سبحان معذور و سربلند باشى زيرا اين طبقه از ديگر مردم جامعه به انصاف و عدل و محبت نيازمندترند و حقوق همه مردم و طبقات جامعه را چنان ادا كن كه نزد خدا معذور و سربلند باشى. اداره شئون يتيمان و پيران سالخورده اى كه چاره اى ندارند و حاضر به سئوال و گدائى نيستند با دقت و توجه به عهده بگير و ملتزم باش. گرچه اين دقت و تعهد بر زمامداران سنگين است. اما التزام و عمل به همه انواع حق سنگين است و خداوند متعال همين سنگينى ها را براى مردمانى كه خواهان عاقبت هستند و خود را درباره حق شكيبا ساخته اند و به صدق وعده الهى اطمينان دارند سبك مى گرداند.
نكات قابل توجه:
ثم الله الله فى الطبقه السفلى من الذين لا حيله لهم، من المساكين و المحتاجين و اهل البوسى و الزمنى، فان فى هذه الطبقه قانعا و معترا.
دستگيرى از طبقه ضعيف و مستمند از مسائلى است كه اسلام به آن توجه خاصى داشته و دارد و به اين موضوع علاوه بر اينكه در فرمان امام عليه السلام به جناب مالك "ره" آمده است در آيات فراوانى از قرآن مجيد و فرمايشات رسول اكرم و ساير جانشينان او صلوات الله عليهم اجمعين سفارش و تاكيد شده است مخصوصا نسبت به آن كسانى كه درمانده و بيچاره گرديده اند از قبيل فقراء و نيازمندان و رنج ديده ها و زمين گيرها بويژه كسانى كه اهل قناعت هستند و به خود اجازه سئوال و درخواست نمى دهند و حفظ آبرو را بر هر چيز ترجيح داده و فشار تنگدستى را به خود خريده و حاضر به اظهار نيستند.
و احفظ لله ما استحفظك من حقه فيهم
طبق اين فراز از فرمان امام عليه السلام به جناب مالك "ره" معلوم مى گردد حقوقى كه طبقه مستضعف و مستمند بر عهده مسئولان و مديران دارند برخاسته و نشات گرفته از حق الهى است كه خداوند آن را به عنوان يك امانت و وديعه بر عهده مسئول قرار داده است و وى را موظف به حفظ آن و مامور به پاسدارى و نگهبانى از آن حق و دفاع از حقوق او نموده است و از اين بيان اهميت و ويژگى مقام مستمند و مستضعف نزد پروردگار نيز معلوم مى گردد و بر اين اساس ضرورت و لزوم دفاع از حقوق مستضعفان روشن است.
و اجعل لهم قسما من بيت مالك، و قسما من غلات صوافى الاسلام فى كل بلد. فان للاقصى منهم مثل الذى للادنى، و كل قد استرعيت حقه
فراز فوق دو نكته اساسى و حساسى را در بردارد.
1- استحقاق فقراء و مستمندان از بيت المال، و ضرورت اختصاص دادن سهمى براى آنان بدين معنى كه در صورت لزوم و ضرورت هزينه نمودن مصارف متفرقه براى جامعه و خدمات عام المنفه مع ذلك نمى توان از حقوق فقراء و مستمندان غافل بود بلكه در كنار بقيه هزينه ها لازم است سهم آنان را ملحوظ و محفوظ دارند و در مورد ديگر مصرف ننمايند.
2- مساوى قرار دادن فقراء و مستمندان در بهره بردارى از بيت المال بدون امتياز براى فردى از افراد نزديك و اهل شهرستان خاص زيرا تمام فقراء چه نزديك و چه دور، چه آن كسانى كه دسترسى به مسئولين داشته باشند يا دسترسى نداشته باشند، همه با هم برابر هستند، لذا مدير و مسئول موظف است كه همه را در نظر داشته و براى همه اين حق و سهم را نگهدارد.
فلا يشغلنك عنهم بطر، فانك لا تعذر بتضييعك التافه لاحكامك الكثير المهم. فلا تشخص همك عنهم، و لا تصعر خدك لهم.
امام عليه السلام به مسئولين و مديران هشدار مى دهد كه مبادا رفاه فوق العاده و مستى كار آنان را از رسيدگى به حقوق مستمندان و فقراء به بهانه گرفتاريهاى زياد و سرگرمى به كارها باز دارد زيرا اين گونه مشاغل نمى تواند عذر موجهى براى مسئولين و مديران در پايمال شدن حقوق ريز و كوچك مستمندان و فقراء باشد و لازم است همواره مدير و مسئول مراقب باشد كه مبادا در حوزه مديريت وى حق كسى از بين برود بويژه اگر بر اثر طغيان مستى باشد كه همين نكات ريز زيربناى حكومت و مسئوليت وى را متزلزل مى كند و خدا را به غضب در مى آورد.
و تفقد امور من لايصل اليك منهم ممن تقتحمه العيون، و تحقره الرجال
در جامعه افراد متفاوت و مختلفى هستند برخى از آنان كسانى هستند كه بر اثر روابط، دسترسى به مسئولين و مديران را به راحتى براى خود فراهم مى آورند و برخى ديگر كسانى هستند كه بر اثر گمنامى و مظلوميت هيچگونه دسترسى به مسئولين و مديران ندارند و چنانچه از آنان دلجوئى نشود حقوق آنان بكل پايمال مى گردد و كسى از آنها اطلاع و خبرى پيدا نمى كند و اين حكومت اسلامى است كه مديران و مسئولين محترم خود را موظف مى نمايد از اين طبقه سركشى كنند و از حالت آنها باخبر باشند مخصوصا از كسانى كه جامعه آنان را به چشم كوچك مى نگرد زيرا اگر مدير و مسئول خداشناس از آنان دلجوئى و تفقد ننمايد ديگران در فكر آنان نيستند و حقوق آنها پايمال و ضايع مى گردد و براى جلوگيرى از اين ضايعه امام عليه السلام جناب مالك "ره" را موظف مى فرمايد به رسيدگى و دلجوئى و احوال پرسى از كسانى كه دسترسى به مسئولين و مديران و زمامدار ندارند بويژه كسانى كه مردم با چشم كوچك به آنان مى نگرند.
ففرغ لاولئك ثقتك من اهل الخشيه و التواضع، فليرفع اليك امورهم
از آنجائى كه مستمندان بيچاره و دورافتاده و آن كسانى كه دسترسى به مسئولين و مديران ندارند نمى توانند نياز خود را اعلام كنند و يا صداى خود را به گوش مسئولين برسانند، مديران و مسئولين موظفند از آنان تفقد و پرس جو كنند و بوسيله افرادى مطمئن و مورد اعتماد "كه خود فروتن و اهل تواضع و ترس از خدا باشند" حال آنان را جويا شوند و مسائل زندگى آنان را به مسئولين ذيربط منتقل كنند تا اينكه آنان نيز به وظيفه خود عمل كرده و مورد بازخواست الهى قرار نگيرند و حقوق مستضعفان پايمال نگردد.
به سه نكته مهم بايد در اين رسيدگى و بازرسى توجه شود.
1- بازرس فرد مطمئنى باشد.
2- فروتن و اهل تواضع و تقوى باشد.
3- مسائل را دقيقا به مسئولين ذيربط منتقل كند.
ثم اعمل فيهم بالاعذار الى الله يوم تلقاه. فان هولاء من بين الرعيه احوج الى الانصاف من غيرهم، و كل فاعذر الى الله فى تاديه حقه اليه.
رسيدگى به مستمندان و كمك و دستگيرى از آنان امرى بسيار ظريف و حساس است. لازم است مسئول و مدير توجه خاصى به كيفيت عمل خود داشته باشد و بگونه اى از آنان دلجوئى كند كه كمترين منت بر آنها گذارده نشود و يا كمترين تحقيرى ايجاد نكند بنحوى از آنان دستگيرى كند كه گوئى افتخار اين خدمت را دارد و منت را بر خود بخرد و خدمت به آنان را از الطاف الهى كه شامل او گرديده است بداند زيرا هر كس لياقت و سعادت دستگيرى از مستمندان را نخواهد داشت و اين عمل با مراقبت و پرهيز از برخورد ناشايسته بزرگترين افتخار خواهد بود.
مسئولان از مردم و تعهد ا مسئولان از مردم هل اليتم و ذوى الرقه فى السن ممن لا حيله له، و لاينصب للمساله نفسه.
امام عليه السلام نسبت به دو گروه توجه خاص مسئولان و مديران را جلب مى كند و آنان را موظف به يك نوع تعهد و التزام به آنان از ميان كليه مستمندان مى نمايد. و آن دو گروه يتيمان و از كار افتاده هائى كه توانائى تامين هزينه هاى زندگى خود را ندارند و حاضر نيستند جهت امرار معاش خود تقاضاى كمك از ديگران بنمايند و دست نياز را به سوى آنان دراز كنند، لذا مسئولين امر را موظف فرموده است كه شخصا متعهد رسيدگى و دستگيرى از اينگونه افراد باشند.
و ذلك على الولاه ثقيل، و الحق كله ثقيل
از آنجائى كه مديران و مسئوولان گرفتاريهاى اجتماعى و فعاليت هاى گوناگون در جامعه دارند و موظف به انجام خدمات اجتماعى مى باشند، لذا قهرا از رسيدگى و دستگيرى از فقراء و مستمندان باز مى مانند و چه بسا اين مسئوليت علاوه بر مسئوليتهاى ديگرى كه بعهده گرفته است بر او سنگين و دشوار آيد. اما مدير و مسئول بايد بداند كه فقط اين عمل مشكل و دشوار نيست بلكه هر پيگيرى صحيح مشكل و دشوار است بنابراين نمى توان شانه از زير مسئوليت خالى نمود.
و قد يخففه الله على اقوام طلبوا العاقبه فصبروا انفسهم، و وثقوا بصدق موعود الله لهم.
قوى ترين عامل براى موفقيت و پيگيرى جهت انجام كارهاى اجتماعى و خدمات عام المنفعه توجه انسان به آخرت و پاداش هائى كه وعده داده شده است، لذا بر اثر اين توجه تن به سختيها و دشواريها و مشكلات كارى مى دهد و طالب عاقبت نيكو و پاداش هائى كه حق تعالى وعده فرموده است مى باشد و بر اثر اين اعتقاد و ايمان و اطمينان به درستى وعده هاى الهى صبر و تحمل و شكيبائى مى نمايد كه در نتيجه پيروز و موفق خواهد گرديد.
و قد كان فيما عهد الى رسول الله "صلى الله عليه و آله" فى وصاياه تحضيض على الصلاه و الزكاه و ما ملكته ايمانكم، فبذلك اختم لك بما عهدت، و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم.
و انا اسال الله بسعه رحمته، و عظيم قدرته على اعطاء كل رغبه ان يوفقنى و اياك لما فيه رضاه من الاقامه على العذر الواضح اليه و الى خلقه، مع حسن الثناء فى العباد، و جميل الاثر فى البلاد، و تمام النعمه، و تضعيف الكرامه، و ان يختم لى و لك بالسعاده و الشهاده، ''انا اليه راجعون''. و السلام على رسول الله صلى الله عليه و آله الطيبين الطاهرين، و سلم تسليما كثيرا، و السلام. [ نهج البلاغه فيض ص 1034. ]
و در عهدنامه اى كه پيامبر گرامى "صلى الله عليه و آله" در سفارشات خود به من درج نمود اصرار و وادار نمودن مردم بر نماز و زكات و مراعات نمودن حال بردگانى كه در مملوكيت شما هستند و با اين نكته عهدنامه و فرمان حكومتى خود را به پايان مى رسانم و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم.
و من از رحمت گسترده خداوندى و قدرت عظيم و بى پايانش مسالت دارم كه خواسته هاى ما را عنايت فرمايد، و من و تو را در هر چه رضاى او است در داشتن عذر آشكار نزد او و مخلوقش موفق كند، هم نام نيك در ميان بندگان و يادگار نيكو در كشور از ما بر جاى ماند و هم نعمتش را بر ما تمام و بزرگواريش را بر ما دو چندان كند و از آن ذات اقدس مسالت مى دارم كه پايان زندگى من و تو را با سعادت و شهادت ختم فرمايد قطعا ما به سوى او بازگشت خواهيم كرد، و درود بر رسول خدا و اولاد پاك و پاكيزه او.
امام عليه السلام در خاتمه فرمان تاريخى خود هنگام دعا براى جناب مالك "ره" در ميان خواسته ها از پروردگار عالم براى خود و مالك موفقيت در بيان عذرخواهى از خدا و خلق خدا را مسالت مى نمايد و اين دعا بيانگر آن است كه خلق خدا همانند حق تعالى صاحب حق و منت بر مسئولين و مديران و زمامداران هستند و بايستى كوشا باشند كه تمام كارها را به احسن وجه انجام داده و گرفتاريهاى ملت را مرتفع و در خدمتگزارى كوتاهى نورزند و چنانچه در جائى موفق به انجام خواسته هاى ملت نگرديدند بتوانند عذر آشكارى را براى مردم بيان و بدينگونه رضاى خالق و مخلوق را بدست آورند.