وليد بن عقبه شراب نوشيد، چند نفر نزد عثمان بر آن گواهى دادند. عثمان حكمش را ندانست از حضرت امير عليه السلام خواست تا در آن باره حكم كند آن حضرت عليه السلام با تازيانه دو سر چهل ضربه بر بدن وليد بنواخت. [ از اين روايت استفاده مى شود كه چهل ضربه با تازيانه دو سر در حكم هشتاد تازيانه است. بنابراين آنچه كه عامه نقل كرده اند از اين كه آن حضرت عليه السلام وليد را چهل تازيانه زده غلط است.فروع كافى، ج 7، ص 215، حديث 6. ]
حضرت امير عليه السلام درباره كيفيت مجازات مردى كه مرد ديگر را كشته بود و مقتول دست راستش قطع شده بود چنين فرمود: اگر دست مقتول به واسطه جنايتى كه خودش سبب آن شده قطع گرديده و يا اين كه ديگرى دستش را بريده ولى ديه اش را به وى پرداخته است، در اين دو صورت اگر اولياى مقتول بخواهند قاتل را در قصاص مقتول خود بكشند بايد ديه يك دستش را به اوليائش بپردازند. و اگر اولياى مقتول بخواهند ديه بگيرند ابتدا ديه يك دست از تمام ديه كم شده و باقيمانده به آنان پرداخت مى گردد. و اگر قطع دست مقتول در اثر جنايات خودش نبوده، و يا اگر ديگرى دستش را بريده ديه اى به او نداده است، در اين دو صورت نيز اگر اولياى مقتول بخواهند قاتل را بكشند بدون پرداخت غرامتى او را مى كشند، و اگر بخواهند ديه مقتول را بگيرند يك ديه كامل مى گيرند. [ فروع كافى، ج 7، ص 316، حديث 1. ]