در جنگ صفين، معاويه عليه الهاويه لشگرى ويژه فراهم ساخت، دوازده هزار نفر تمام غرق آهن و فولاد بودند بقسمى كه جز چشمانشان چيزى پيدا نبود تا تير و شمشير و نيزه بآنها كارگر نشود.
تا اين لشگر پيدا شدند لشكريان على عليه السلام ترسيدند و روحيه خودشانرا باختند. على عليه السلام نخست براى لشگر خودش صحبت كرد و آنان را نصيحت فرمود سپس خودش يكه و تنها به آن لشگر كذائى حمله كرد و آنها را در هم پيچيده، گروهى كشته و زخمى و بقيه نيز فرار كردند بعضى از گريختگان بخيمه معاويه رسيدند به آنها اعتراض كرد چه شده كه اينگونه افتضاح بار آورديد گفتند از هر طرف نگاه مىكرديم على عليه السلام را مىديديم كه به ما حمله ور مىشود گاهى با تير و گاهى با شمشير و نيزه.
آرى با بدن مثالى بدنبال اين لشگر انبوه مىگذارد و آنها را تار و مار مىكند.