نادر شاه در سفرى كه به نجف اشرف مشرف شد درب صحن مطهر آقا اميرالمؤمنين عليه السلام كه رسيد دستور داد زنجيرى به گردنش بيندازند و او را داخل صحن كنند (زيرامى گفت من سگ دربار على عليه السلام هستم و مىخواهم مانند سگ وارد حرم مطهر على عليه السلام بشوم.)
زنجير را به گردن انداخت امّا كسى جرئت نكرد آنطورى كه خودش دستور داده بود او را ببرند.
ناگهان ديدند شخصى آمد و بدون تاءمّل سر زنجير را گرفت و به همان حال داخل صحن مطهّر نمود.
پس از آن هر چه پى آن نفر گشتند او را نيافتند.
بعد تصميم گرفت گنبد مطهر را طلا كند از او خواستند كه چه نقشى روى گنبد نقش كنند.
نادرشاه گفت بنويسيد يدالله فوق ايديهم.
فرداى آن روز وزير گفت گمانم اين كلمه الهامى است از جانب خدا اگر قبول نداريد دو مرتبه از سلطان سؤال كنيد.
رفتند حضور نادر پرسيدند روى گنبد را چه امر فرموديد نقش كنيم
نادرشاه گفت: همانكه گفتم.