ابـن سـعـد, ابـن عساكر, ابن كثير, بلاذرى و كسانى ديگر روايت كرده اند كه محمد بن ابى بكر به عثمان گفت : اى نعثل , تو بر كدام آيينى ؟ گفت : بر آيين اسلام .
نعثل هم نيستم .
بلكه امير مؤمنانم .
گفت : كتاب خدا را تغيير داده اى ! گفت : كتاب خدا ميان من و شماست .
مـحـمـد بن ابى بكر پيش رفت و ريش عثمان را در دست گرفت و گفت : در روزرستاخيز از ما نـمـى پـذيـرنـد كه بگوييم : پروردگارا, ما از بزرگان و پيشوايان خود فرمان برديم و ما را گمراه كردند.
آنـگاه عثمان را با دست درون اتاق تا ميان سراى كشيد, در حالى كه وى مى گفت :پسر برادر! پدر تو اهل آن نبود كه ريش مرا بگيرد.
((145))