مناقب منحصر به فرد حضرت علی(ع) از منظر پیامبر اکرم(ص)

سید علی اکبر قریشی

نسخه متنی -صفحه : 8/ 7
نمايش فراداده

سخنان و مرويات ابوبكر بن ابى قحافه

الف: ...ابو بكر گفت: خدا و رسولش راست گفتند، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در شب هجرت در حالى كه بيرون از غار بوديم و اراده "رفتن" به مدينه را داشتيم به من فرمود: دست من و دست على در عدل و داد برابر است. [ابن مغازلى در مناقب،حديث 170،ص 129.

- و ابن عساكر در شرح حال امام على عليه السلام از تاريخ دمشق،ج 2،ص 438،اواخر حديث 953. "شرح محمودى" .

- شيخ سليمان قندوزى حنفى در ينابيع الموده،باب مناقب السبعون،ص 277،حديث 17 و ص 300.

- متقى هندى در كنز العمال،ج 11،ص 604 "مؤسسة الرساله بيروت،چاپ پنجم" ،و ديگران.]

ب: عايشه گويد ابو بكر را ديدم كه بسيار به چهره على بن ابى طالب عليه السلام نگاه مى كند پس گفتم: اى پدر،همانا تو زياد به چهره على نگاه مى كنى. "علت چيست؟" گفت: دخترم از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: نظر كردن بر چهره على عبادت است. [ابن كثير در البداية و النهاية،ج 7،ص 358.

- سيوطى در تاريخ الخلفاء،ص 172.

- ابن مغازلى در مناقب، ص 210، حديث 252، ط 1.

- ابن عساكر در شرح حال امام على عليه السلام از تاريخ دمشق،ج 2،ص 391،حديث 895 "به شرح محمودى" ،و ديگران.]

ج: از ابن عمر روايت شد كه ابو بكر گفته است:رعايت كنيد محمد صلى الله عليه و آله و سلم را در "مورد" اهل بيت او.يعنى حفظ كنيد "حرمت" او را در ميان اهل بيتش،پس اهل بيت آن حضرت را اذيت نكنيد. [شيخ سليمان قندوزى حنفى در ينابيع الموده،باب 54،ص 194 و 356.

- و متقى هندى در كنز العمال،ج 13 - ص 638 "مؤسسة الرسالة بيروت،چاپ پنجم".]

د: از حارث ابن اعور روايت شد كه روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در ميان جمعى از ياران خود حاضر بود، پس فرمود: به شما نشان مى دهم آدم عليه السلام را از جنبه علمش و نوح را از جنبه فهمش و ابراهيم را از جنبه حكمتش، پس چيزى نگذشت كه على عليه السلام آمد. ابو بكر عرضه داشت:

يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مردى را با سه نفر از پيامبران برابر كردى، به به به اين مرد، او كيست، اى رسول خدا؟ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آيا او را نمى شناسى اى ابا بكر؟ ابو بكر عرض كرد: خدا و رسولش داناترند. حضرت فرمود: او ابو الحسن على بن ابى طالب عليه السلام است.پس ابو بكر گفت: به به به تو اى ابو الحسن، مثل تو كجا خواهد بود اى ابو الحسن. [ ''بوستان معرفت''تأليف سيد هاشم حسينى تهرانى،ص 447 به نقل از:مناقب خوارزمى،فصل 7،ص 45. ]

هـ: از زيد بن على بن الحسين عليه السلام روايت شد كه گفت:از پدرم على بن الحسين عليه السلام،شنيدم كه مى فرمود:از پدرم حسين بن على عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:به ابو بكر گفتم،اى ابو بكر،بهترين مردم بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم چه كسى است؟به من گفت :پدر تو،... [ ''كنز العمال''،ج 12،ص 489 "مؤسسة الرسالة بيروت،چاپ پنجم". ]

ز: از معقل بن يسار مزنى روايت شد كه گفت:از ابوبكر شنيدم كه مى گفت:على بن ابى طالب از اهل بيت و خاندان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است. [ همان مأخذ،ج 13،ص 115. ]

ح: "در كتاب رياض النضرة ج 2،ص 163" گويد:ابو بكر و على عليه السلام براى زيارت قبر مطهر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم شش روز پس از رحلت حضرت مشرف شدند،على عليه السلام به ابو بكر فرمود:پيش برو "و جلو حركت كن" ابو بكر گفت:من هرگز بر مردى تقدم نمى جويم كه خود شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم "در باره او" مى فرمود:على نزد من منزلتى را دارد كه من آن منزلت را در پيشگاه پروردگارم دارم. [ آثار الصادقين،ج 14،ص 277،به نقل از فضائل الخمسه،ج 1،ص 297. ]

ط: ... از معقل ابن يسار مزنى روايت شد كه مى گفت: شنيدم كه ابو بكر به على بن ابى طالب عليه السلام مى گفت:''عقدة رسول الله'' [ العقدة:كحرمة،و الجمع عقد كحرم،الولاية.البيعة المعقودة. ] "يعنى كسى كه عقد بيعتش را با مسلمين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم منعقد كرد" [ ابن عساكر در شرح حال امام على عليه السلام از تاريخ دمشق،ج 3،حديث 1092،ص 54. ]

ى: از قيس بن حازم روايت شد كه:ابو بكر با على بن ابى طالب ملاقات كرد،پس ابو بكر به چهره على عليه السلام نگاه كرده و تبسم مى نمود،على عليه السلام به او فرمود:چرا تبسم مى كنى؟گفت :شنيدم پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمود:هيچ كس بر صراط نمى گذرد،مگر كسى كه على برايش گذرنامه صادر كرده باشد. [ نقل از سيد جواد مهرى در مقدمه كتاب''آنگاه هدايت شدم''تأليف دكتر سيد محمد تيجانى سماوى ص 2 به نقل از:ابان السمان در الموافقه،ص 137،و ابن حجر در الصواعق المحرقه،ص 126 و ابن مغازلى شافعى در مناقب على عليه السلام ص 119. ]

ك: ابو بكر در موارد متعدد،بالاى منبر و در حضور تعداد زيادى از مسلمانان گفت: اقيلونى، اقيلونى و لست بخير منكم و على فيكم [چرا شيعه شدم''تأليف جناب محمد رازى،ص 332 به نقلش از:فخر رازى در نهاية العقول،طبرى در تاريخ خود،بلاذرى در انساب الاشراف،سمعانى در فضائل،غزالى در سر العالمين،سبط ابن جوزى در تذكره،قاضى فضل بن روزبهان و ابن ابى الحديد و ديگران.

- قابل ذكر است كه صحت اين گفتار ابو بكر در كلمات على عليه السلام در نهج البلاغه كاملا روشن است،آنجا كه فرمود:''فيا عجبا بينا هو يستقيلها فى حياته اذ عقدها لاخر بعد مماته''يعنى''پس چقدر جاى تعجب و شگفت است كه ابو بكر استقاله مى كرد "و امتناع مى نمود" از خلافت در حال حيات خود در حالى كه گره مى زد خلافت را براى ديگرى "يعنى عمر" بعد از مرگش''.]

''مرا رها كنيد، مرا رها كنيد، كه من بهترين شما نيستم در حالى كه على در ميان شماست''.