هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع)

محمدرضا رمزی اوحدی

نسخه متنی -صفحه : 356/ 232
نمايش فراداده

دنيا براى اهل تقوا

جابربن عبدالله انصارى مى گويد: ما در بصره به همراه اميرالمؤ منين "عليه السلام" بوديم چون آن حضرت از جنگ با مخالفان خود آسوده شد در پايان شبى به ما سركشى كرد و فرمود: در چه چيزى گفتگو مى كنيد؟ عرض كردم: يا على "عليه السلام" در نگوهش از دنيا حضرت فرمود: اى جابر دنيا را براى چه نكوهش مى كنيد؟ آنگاه حمد الهى و ستايش د خداوند را كرد و فرمود: اما بعد؛ چه چيزى در نهاد مردم است كه دنيا را نكوهش مى كنند؟.. دنيا براى كسى كه آنرا دست بفهمد خانه راستى است و مسكن تندرستى و محل ثروت. مسجد پيغمران خداست و فرودگاه وحى حضرت حق است و نمازگاه فرشته هايش....اى جابر كيست كه دنيا را نكوهش كند؟ با اينكه به فرزندان خود اعلام كرده و فرياد كشيده كه رفتنى است و خود را به نابودى وصف كرده است... مردمى بد كار، هنگام پشيمانى آنرا به باد مذمت مى گيرند... بس د است اى جابر! با من بيا با او رفتن، تا بر گورستان رسيديم و فرمود: "اشاره به قبور" اى خاك نشينان، اى آوارگان، امام خانه ها شما را مسكن ساختند و ميراثها را قسمت كردند و همسرهايتان به شوهر رفتند! اينست خبرى كه ما داريم، شما چه خبر داريد؟ سپس لختى دم بست و باز سر برداشت و فرمود: سوگند به آنكه آسمان را برداشت تا بلندى گرفت و زمين را بگسترد تا پهناور شد اگر به اين مردگان اجازه سخن مى دادند مى گفتند: ما بهترين توشه بعد از مرگ را تقوا يافتيم. سپس فرمود: اى جابر برگرد. [ تحف العقول]

فاصله حق و باطل چقدر است...

معاويه مرد ناشناسى را خدمت حضرت على "عليه السلام" فرستاد تا سوالاتى كه پادشاه روم از او پرسيده بود و از آن حضرت سؤ ال كند، آن مرد چون به كوفه آمد با حضرت صحبت كرد و حضرت فهميد كه او فرستاده معاويه است. آنگاه فرمود: خدازاده هند جگرخوار را بكشد كه چه اندازه خود و همراهانش گمراهند خدا او را بكشد... بعد فرمود: حسن و حسين عليهم السلام و محمد را نزد من بياوريد آنها آمدند آنگاه حضرت به مرد شامى گفت: اى برادر شامى اين دو فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هستند و اين فرزند من است از هر كدام مى خواهى مسائل خود را بپرس. آن شامى گفت: از اين "يعنى حسن "عليه السلام"" سؤ ال مى كنم و سؤ ال كرد:

1- ميان حق و باطل چقدر فاصله است؟

2- ميان آسمان و زمين چقدر فاصله است؟

3- ميان مشرق و مغرب چقدر فاصله است؟ اين لكه بى نورى كه در ماه است چيست؟

4- قوس و قزح چيست؟

5- كهكشان چيست؟

6- نخستين آبى كه بر روى زمين جارى شد كدام است؟

7- نخستين چيزى كه روى زمين به جنبش در آمد چيست؟

8- آن چشمه كه ارواح مؤ منان و مشركان بدان ماءوى دارند كدام است؟

9- مؤ نث چيست؟

10- آن ده چيزى كه هر كدام از ديگرى سخت تر است چيست؟

امام حسن "عليه السلام" در پاسخ وى فرمود: اى برادر شامى، ميان حق و باطل چهار انگشت فاصله است آنچه به چشم خود ديدى حق است و با گوش خود بيهوده و باطل بسيار مى شنوى و اما ميان آسمان و زمين به اندازه دعا و آه ستمديده و مد بصر فاصله است...

ميان مشرق و مغرب يك روز حركت خورشيد است، خورشيد را هنگام طلوع و غروب ببين در مى يابى، و اما اين كهكشان همان شكافهاى آسمان است كه محل نزول آب سيل آساى طوفان نوح بوده اند و اما قوس و قزح آنكه نبايد قزح بگويى زيرا قزح شيطانست ولى آن قوس الله است و امان از غرق شدن است و اما لكه سياه روى ماه بدرستى كه نور ماه مانند نور آفتاب بوده ولى خداوند آنرا محو و تاريك كرده چنانچه در قرآنش [ الاسراء/ 12] فرمود: آيت شب را محو كرديم و آيت روز را روشن ساختيم و اما نخستين چيزى كه روى زمين روان شد وادى دلس بود "يعنى وادى ظلمت" و اول چيزى كه روى زمين جنبيد درخت خرما بود.

و اما چشمه اى كه ارواح مؤ منان در آن جمع هستند چشمه اى است بنام سلمى و اما آن چشمه ايكه ارواح كفار در آن جمع اند چشمه ايست بنام برهوت و اما مونث آن آدمى است كه معلوم نيست زن است، يا مرد، لذا بايد تا هنگام بلوغ او، در انتظار ماند اگر زن است پستان برآورد و اگر مرد باشد ريش در آورد....اما آن ده چيزيكه از يكديگر سخت ترند، آن است كه خداوند سنگ را سخت تر آفريد و سخت تر از سنگ آهن است، و سخت تر از آهن آتش است، و سخت تر از آتش آب است، و سخت تر از آب ابر است، و سخت تر از ابر باد است و سخت تر از باد ملك است و سخت تر از ملك، ملك الموت است، و سخت تر از او مرگ است و سخت تر از او فرمان خداوند است [ تحف العقول]