در ديوان اشعار على "عليه السلام" است كه اين اشعار را حضرت به معاويه نوشت:
يعنى: در كاخ آرزوها بهشت را جستجو مى كنى و چه بسا پيشينيان قبل تو نيز چنين مى خواستند تو خود مى خوابى و لكن آرزوهاى تو آرام نمى گيرد، اى به خواب رفته غافل بيدار شو، تو از فانى شدن غافل گشته اى و حال آنكه هيچ چيز در دنيا جاودان نخواهد ماند.
مردى نزد امام على "عليه السلام" آمد و گفت: يا على "عليه السلام" نذر كرده ام كه اگر مرتكب فلان عمل بشوم پسرم را نزد مقام ابراهيم "در مسجد الحرام" قربانى كنم و حالا آن عمل را كه نبايستى انجام مى دادم، مرتكب شده ام حالا چه كنم، تكليف من چيست؟ حضرت فرمود: به جاى پسرت قوچ فربهى بكش و گوشتش را بر مستمندان تقسيم كن.