پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

جلد 1 -صفحه : 615/ 458
نمايش فراداده

يكى از ياران «عايشه» گفت: ببينيد چقدر سگهاى «حوأب» زياد است و چقدر فرياد مىكنند، «عايشه» فوراً زمام شتر را كشيد و ايستاد، گفت: اين جا «حوأب» و اين صداى سگهاى «حوأب» بود، فوراً مرا برگردانيد! چرا كه از «پيامبر» شنيدم كه مىفرمود... در اين جا به ذكر خبرى پرداخت كه پيامبر او را هشدار داده بود: بترس از آن روزى كه به راهى مىروى كه سگ هاى «حوأب» در آن جا در اطراف تو سر و صداى زيادى خواهند كرد!

در آن جا يك نفر (براى منصرف ساختن عايشه از اين فكر) صدا زد: خداى تو را رحمت كند ما مدّتى است از «حوأب» گذشته ايم! گفت: شاهدى داريد؟ آنها رفتند و پنجاه نفر از عرب هاى آن بيابان را ديدند و پاداشى براى آنها قرار دادند كه بيايند شهادت دهند اين جا «حوأب» نيست! و «حوأب» را پشت سر گذاشتيد; «عايشه» پذيرفت و به راه خود ادامه داد! (1)

عجيب اين است كه اين گونه مطالب، سبب تردد «عايشه» مىشد ولى آن همه روايات صريحى كه از پيامبر اكرم درباره على (عليه السلام) شنيده بود و راوى بسيارى از آنها خود او بوده است، سبب ترديد و انصراف او نشد; و اين از عجايب است! در ضمن از اين داستانها استفاده مىشود كه او به آسانى فريب مىخورد و تغيير عقيده مىداد.

2ـ نكوهش اهل بصره

آنچه در خطبه بالا از مذمّت اهل «بصره» آمد، قسمتى از آن مربوط به تأثير آب و هوا و موقعيّت شهر و وضع اجتماعى آن جا (كه بندرگاه بود; و محل ورود انواع فرهنگها و افكار و اخلاق آلوده، كه به طور طبيعى در آن جا و مانند آن بوده و هست) مىباشد ولى بخشى از آن مربوط به صفات و روحيّات ساكنان آن جا بوده، كه اين قسمت لزومى ندارد در هر عصر و زمانى چنان باشد; بلكه اشاره به مردم

1. «شرح ابن ابى الحديد»، ج 6، ص 225.