نشد، همه مردم آزادند (و اگر در برهه اى از زمان طوق بندگى بر گردن بعضى بيفتد، سرانجام بايد آزاد شوند و به اصل خود باز گردند)». (1)
اين تعبير امام (عليه السلام) شايد ناظر به اين باشد كه اگر بنا شود گروهى بر گروه ديگرى برترى يابند، بايد فرزندان اسماعيل ذبيح الله بر ديگران پيشى گيرند در حالى كه آنان نيز با ديگران يكسانند.
سپس به دنبال اين كلام مىافزايد: «ما در برابر فرمان خدا راضى هستيم و در مقابل امر او تسليم مىباشيم; رَضِينَا عَنِ اللهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لَهُ أَمْرَهُ».
اين تعبير، ممكن است كه اشاره به يكى از دو معنا باشد: نخست اين كه فرمان خدا اين است كه حمايت از مظلوم و مبارزه با ظالم كنيم و ما تسليم اين فرمان هستيم و بايد تسليم باشيم، خواه ديگران بپسندند يا نپسندند.
ديگر اين كه حمايت از ضعيف مظلوم و مبارزه با قوى ظالم، مشكلاتى در زندگى انسان مىآفريند و من آگاهانه در اين راه گام برمى دارم و مشكلاتش را به جان مىپذيرم و راضى به قضاى الهى هستم.
شايان توجه اين كه بسيارى از مفسران نهج البلاغه اين جمله را مقدمه اى براى فراز بعد و مربوط به آن دانسته اند، ولى همان گونه كه در تفسير بالا ذكر شد، ظاهر اين است كه اين جمله ادامه بحث گذشته است و نشان مىدهد كه امام (عليه السلام) در حمايت از مظلوم و مبارزه با ظالم كمترين ترديدى به خود راه نمى دهد و هر مشكلى را در اين راه به جان مىخرد و تسليم امر و فرمان خدا است.
اين مسأله كه حكومت اسلامى بايد مدافع مظلومان و يار و ياور آنها باشد و در برابر هجوم ستمگران از آنان حمايت و دفاع كند، در عبارات متعددى از نهج البلاغه
1 ـ روضه كافى، صفحه 69، حديث 26.