بعضى از شارحان نهج البلاغه در ذيل اين خطبه نكات تاريخى مشروحى را ذكر كرده اند كه در ذيل به بعضى از آنها اشاره مىشود: (1)
امام در مسير راه به ايوان مدائن و كاخ كسرى رسيد يكى از اصحاب آن حضرت با مشاهده ويرانى آن كاخ اين شعر معروف عرب را زمزمه كرد:
بادها بر ويرانه هاى كاخ آنها وزيد گويى همه آنها وعده گاهى داشتند كه به سوى آن شتافتند».
امام (عليه السلام) فرمود، چرا اين آيات را نخواندى (كه از آن گوياتر است): «كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنّات وَ عُيُون...». «چه بسيار باغها و چشمه ها كه از خود به جاى گذاشته اند، و زراعتها و قصرهاى زيبا و گرانقيمت، و نعمتهاى فراوان ديگر كه در آن غرق بودند، آرى اين گونه بود ماجراى آنان و ما اينها را براى اقوام ديگر ميراث قرار داديم، نه آسمان به حال آنها گريست و نه زمين! و نه در موعد مقرّر به آنها مهلتى داده شد!» (2)
امام (عليه السلام) در اين مسير از سرزمين كربلا گذشت، در آنجا توقّفى فرمود و نگاهى به آن سرزمين خاموش كرد، حوادث آينده اين سرزمين در برابر چشمان او نمايان گشت، با يارانش در آنجا نماز خواندند، هنگامى كه سلام نماز را داد كمى از خاك كربلا را برداشت و بو كرد; سپس فرمود: «آه اى خاك كربلا! از خاك تو گروهى
1 ـ اين نكات تاريخى در شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، جلد 3، در ذيل اين خطبه و خطبه 46 آمده است. 2 ـ سوره دخان، آيه 25 ـ 29.