صفحهى 282 صفحهى 283
الْحَمْدُللهِ الأَوَّلِ فَلاَ شَيْءَ قَبْلَهُ، وَ الآخِرِ فَلاَ شَيْءَ بَعْدَهُ، وَالظَّاهِرِ فَلاَ شَيْءَ فَوْقَهُ، وَ الْبَاطِنِ فَلاَ شَيْءَ دُونَهُ.
ستايش مخصوص خداوندى است كه نخستين هستى است، و چيزى قبل از او نبوده است; و آخرين هستى است، و چيزى بعد از او نيست; او آشكار است، آن گونه كه آشكارتر از او چيزى نيست; و باطن و مخفى است، كه چيزى از او مخفى تر نتوان يافت.
همان گونه كه در بالا اشاره شد، در بخش اوّل اين خطبه، اشاره به بعضى از صفات پرودگار شده و عمدتاً روى «اوّل» و «آخر» بودن خداوند و «ظاهر» و «باطن» بودن ذات پاكش، تكيه گرديده است: مىفرمايد: «ستايش مخصوص خداوندى است كه نخستين هستى است و چيزى قبل از او نبوده و آخرين هستى است و چيزى بعد از او نيست». (أَلْحَمْدُلِلّهِ الأَوَّلِ فَلاَشَىْءَ قَبْلَهُ، وَ الآخِرِ فَلاَ شَىْءَ بَعْدَهُ).
«او آشكار است، آن گونه كه آشكارتر از او چيزى نيست، و باطن و مخفى است، كه چيزى از او مخفى تر نتوان يافت». (وَ الظَّاهِرِ فَلاَ شَىْءَ فَوْقَهُ، وَ الْبَاطِنِ فَلاَشَىْءَ دُونَهُ).