صفحهى 52
آرى!، در سرتاسر عالم، زمزمه علم و قدرت اوست و از جبين تمام موجودات، نور توحيد مىدرخشد. و غُلغله حمد و تسبيح موجودات فضاى عالم را پر كرده و آنگونه كه قرآن مىگويد: «سَنُريِهِمْ آيَاتِنَا فِى الآفَاقِ وَ فِى أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ; ما آيات و نشانه هاى خود را در سراسر جهان و در وجود خود آنها (انسانها) به آنان نشان مىدهيم، تا آشكار گردد كه او حقّ است» (1) و به گفته شاعر فارسى زبان:
به گفته شاعر ديگرى (ابوالعتاهيه) كه به زبان تازى سروده:
«راستى شگفت است! چگونه معصيت پروردگار مىشود; يا چگونه منكران، او را انكار مىكنند! حال آن كه در هر چيزى نشانه اوست; نشانه اى كه دلالت بر يكتايى او مىكند». (2)
آرى، بر هر چه بنگريم نشانه عظمت او در آن ديده مىشود و به هر موجودى گوش فرا دهيم با زبان حال، مدح و ثناى حق مىگويد و براى پى بردن به ذات پاك او، بى نهايت دليل و برهان داريم: به عدد برگهاى درختان، قطره هاى باران، ذرّات اتم ها، سلول هاى بدن انسانها، به عدد ستاره هاى آسمانها، كهكشانها و به عدد تمام ذرّات اين جهان.
جمله «مَا دَلَّنَا بِاضْطِرَارِ قِيَامِ الْحُجَّةِ» به اين معنا نيست كه ما به حكم اجبار، اعتراف به وجود مقدّس او مىكنيم; بلكه به اين معناست كه آنقدر دلايل وجود او آشكار و هويداست كه جايى براى انكار باقى نمى ماند. مثل اينكه كسى را در محكمه اى حاضر كنند، فيلم ها و نوارها و شهود فراوان و قراين گوناگون بر كارهاى او گواهى دهد، به گونه اى كه هيچ جاى انكار براى او باقى نماند; در اينجا تعبير
1. سوره فصّلت، آيه 53. 2. الكنى و الالقاب، جلد 1، صفحه 121.