پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

جلد 5 -صفحه : 723/ 18
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 36

مى خوريم اما هنگامى كه نزديك مىشويم مىبينيم او حتى از نزديكترين دوستانش در وحشت است و از اين كه نمى داند فردا چه مىشود سخت نگران است، به همان داستانى مىماند كه شخصى آرزوى يك روز سلطنت و نشستن بر تخت پادشاهى كرده بود، به خواسته اش ترتيب اثر دادند، امّا بالاى سرش خنجر برنده سنگينى آويزان كرده بودند كه به يك موى بسته بود، و او هر لحظه احتمال مىداد، آن مو پاره شود و خنجر بر فرقش فرود آيد، پيوسته پا به پا مىكرد و آرزو مىكرد: هر چه زودتر آن روز تمام شود و از شر تخت و تاجى كه با خطرات آن خنجر آميخته است، رهايى يابد، و به تعبير امام (عليه السلام) همه طنابهاى به ظاهر محكم دنيا پوسيده است و بر هيچ يك نمى توان اعتماد كرد.